تومان نیوز:آیا جایگزینی درآمد نفت با مالیات، ایران را به سمت حکمرانی خوب سوق میدهد و شاخصهای نهادی حکمرانی را بهبود میبخشد؟ این مقاله را بخوانید.
آیا جایگزینی درآمد نفت با مالیات، ایران را به سمت حکمرانی خوب سوق میدهد و شاخصهای نهادی حکمرانی را بهبود میبخشد؟ مطالعات انجامشده در کشور و مطالعات بانک جهانی مؤید این امر هستند که شاخصهای حکمرانی خوب در کشورهای نفتخیز به شکل معناداری از کشورهای دیگر بهویژه ممالک توسعهیافته که عمدتاً بر اساس مالیات اداره میشوند پایینتر است. از اینرو نتیجه گرفته میشود که جایگزینی درآمد نفت با مالیات گامی بلند در جهت تحقق حکمرانی خوب است؛ اما به گمان من این نتیجهگیری شتابزده و بر اساس یک همزمانی ساده متغیرها یا حداکثر جابجا شدن متغیر مستقل با وابسته و تنها یک نشانه از سیر به سمت حکمرانی خوب است. اصلاح نظام حکمرانی باید از جای دیگر شروع شود. پژوهشهای پیرامون حکمرانی خوب در بانک جهانی توسط کافمن و همکاران پس از آن آغاز شد که مشخص گردید کمکها و وامهای بینالمللی به کشورهای خواستار توسعه، بهجای آنکه صرف بهبود حکمرانی و رشد اقتصادی گردد به جیب دیکتاتورهای فاسد میرود و با گسترش فساد و رانت وضع را بدتر میکند. پولهای بادآورده نفت درواقع همان نقش کمکهای بینالمللی به این کشورها را دارد. آنچه مهم است منشأ پول نیست، نظام حکمرانی است که اگر پول نفت هم نباشد چون شاهان قاجار که با غارت رعیت به اسم مالیات و قرض و فروختن همهچیز بساط عیش خود را جور میکردند و کاری به توسعه و آبادانی مملکت نداشتند. حکمرانی خوب شامل سه مؤلفه است:
اول، سازوکاری که از طریق آن صاحبان قدرت در جامعه انتخابشده، مورد قضاوت قرار میگیرند یا تعویض میشوند که در شاخصهای حق اظهارنظر مردم، پاسخگویی حکومت، ثبات سیاسی و مقابله با خشونت نمود پیدا میکند.
دوم، ظرفیت و توانایی دولت بهمنظور اداره منابع بهصورت کارآمد و اجرای سیاستهای درست که شاخص اثربخشی دولت و کیفیت مقررات را دربر میگیرد.
سوم، احترام شهروندان و دولت به نهادهایی که تعاملات اجتماعی اقتصادی میان آنها را برقرار میکند که با دو شاخص حاکمیت قانون و کنترل فساد و میزان ادراک آن اندازهگیری میشود. (کافمن و همکاران، ۲۰۰۲)
واضح است که بدون حکمرانی خوب توسعه همهجانبه و پایدار ممکن نیست زیرا فرایند توسعه نه یک امر خود به خودی بلکه عملی آگاهانه با هدایت و حضور مؤثر حاکمیت سیاسی است. برای فهم بهتر مطلب مرور تجربه کشورهای نفتخیز در این زمینه قابلتوجه است:
از یک سو مورد نروژ است که درآمدهای نفتی خود را به صندوق سرمایهگذاری ملی میبرد و با یک نظام مالیات تصاعدی با نرخ بالا ضمن تامین عدالت اجتماعی و مشارکت، در همه شاخصهای حکمرانی خوب در بالاترین ردههای مقایسهای جدولهای جهانی قرار دارد؛ اما فراموش نکنیم ساختار دموکراتیک و توسعهیافته نروژ حتی قبل از کشف نفت در دریای شمال وجود داشت و پس از آنهم همچنان ادامه یافت. از سوی دیگر مورد کشورهای نفتخیز حوزه جنوبی خلیجفارس که در آن شهروندان یا معاف از مالیاتاند یا آنکه با نرخهای بسیار کمی مالیات پرداخت میکنند قابلملاحظه است. این کشورها در توسعه اقتصادی شاخصهای حکمرانی خوب در سالهای اخیر موفقیتهای چشمگیری داشتهاند. هرچند به دلیل نظام الیگارشی یک حاکم بر این کشورها در شاخص قابلیت پاسخگویی و تعویض حاکمان وضعیت مطلوب نیست اما به لحاظ ثبات سیاسی، اثربخشی دولت و کیفیت مقررات و حاکمیت قانون و بهویژه کنترل فساد توانستهاند به موفقیتهای قابلتحسینی دست یابند. مخصوصاً که در همه مطالعات تطبیقی توسعه، فساد مهمترین مانع در کشورهای جهان سوم است.
اتفاقاً با بهبود کیفیت حکمرانی در کشورهای نفتی، از یک سو نظر به استفاده از درآمد نفت برای توسعه سریع زیرساختها جذابیت این کشورها برای جذب سرمایه خارجی افزونشده بهطوریکه کشورهایی مانند عربستان در سالهای اخیر در ردههای اول جذب سرمایه و سرعت رشد اقتصادی قرارگرفتهاند. از سوی دیگر معافیت مالیاتی یا نرخ پایین آن، کشورها را به بهشتی برای سرمایهگذاری تبدیل میکند که میتواند یکی از عوامل اصلی جذب سرمایه و تداوم رشد اقتصادی بالا باشد.
مشکل اول فرایند توسعه ایران در حال حاضر فساد است که از هر روزنهای برای گسترش خود استفاده میکند. اگر تحریم سفره و سلامت و نیازهای اولیه بیشتر مردم را تهدید کند، کاسبان تحریمی هستند که هر روز فربهتر میشوند و حتی آنقدر قدرت مییابند که در راه رفع تحریمها مانعتراشی کنند. اگر مالیاتی وضع میشود بیشتر برای طبقات متوسط به پایین است و نوکیسگان رانتخوار اصلاً در فهرست مالیاتدهندگان قرار نمیگیرند. تورم مستمر دورقمی ۵۰ ساله که در ۵ سال اخیر مستمراً به حدود ۴۰ درصد رسیده، درواقع مالیات پنهان وحشتناکی است که مستقیماً طبقات متوسط و حقوقبگیر را به قعر چاه فقر فرومیکشد.
کوچک کردن دولت و کاستن از هزینههای آن برای کاهش رشد نقدینگی اولین راهکار فوری کاهش تورم است و این هیچ ربطی به منشأ بودجه که مالیات یا نفت باشد ندارد. ایجاد شفافیت با افزایش قدرت نهادهای مدنی و آزادی بیان و اطلاعات و گردش مردمسالارانه قدرت در نخبگان حاکم، میتواند با اراده حاکمیت و اصلاح قوانین اتفاق بیفتد و زمینهساز اعتماد جامعه و پرداخت داوطلبانه و همراه با رضایت مالیات باشد.
بیش از نیم قرن از انتشار کتابی با عنوان «نفت، طلای سیاه یا بلای ایران» میگذرد. نفت ما طلاست اگر در یک حکمرانی خوب صرف توسعه و قدرت ملی ایران شود و بلاست همچون مشعلهای چاههای نفت کشور که تنها میسوزد و آلوده میکند و دیگ پلوی مفسدان را گرم نگه میدارد.
منبع: آیندهنگر