تومان نیوز:ایران با وجود برخورداری از ذخایر عظیم نفت و گاز به دلیل تحریمها، کمبود سرمایهگذاری و تمرکز صادرات بر چین از جایگاه مؤثر خود فاصله گرفته است و عملا بازیگر تعیین کنندهای در بازار جهانی انرژی نیست.
به گزارش پایگاه خبری تومان نیوز(toomannews)، ایران با در اختیار داشتن چهارمین ذخایر نفتی و دومین ذخایر گازی جهان، همواره به عنوان یک بازیگر مهم در بازار انرژی شناخته شده است. اما در سالهای اخیر وزن واقعی ایران در معادلات بازار جهانی نفت کاهش یافته است. این کاهش نفوذ نهتنها ناشی از فشار تحریمهاست بلکه به مجموعهای از عوامل ساختاری نیز برمیگردد. ظهور تولیدکنندگان جدید، گسترش ظرفیت مازاد در میان برخی اعضای اوپک، افزایش تنوع زنجیرههای تأمین و تغییر الگوی مصرف جهانی از مهمترین عواملی است که اثرگذاری ایران در بازار انرژی جهانی را کاهش دادهاست. به همین دلیل، حتی در دورههای تنش سیاسی و نظامی میان ایران و ایالات متحده یا اسرائیل، بازار جهانی نفت واکنش محدودی نشان داده است.
تحریمها و تداوم صادرات؛ از فشار خارجی تا سازوکارهای دور زدن
تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا طی بیش از یک دهه اخیر بارها صادرات نفت ایران را به شدت کاهش دادهاند. در دوره سیاست فشار حداکثری، صادرات روزانه نفت ایران به حدود ۴۰۰ هزار بشکه سقوط کرد. اما ایران توانست با بهرهگیری از شبکه ناوگان سایه و همکاری برخی شرکای تجاری، صادرات خود را به تدریج بازسازی کند. در سال ۲۰۲۴ صادرات نفت ایران حدود ۱.۵ میلیون بشکه در روز برآورد شد؛ رقمی تقریباً سه برابر دوران اوج فشارها محسوب میشود. با این حال این صادرات عمدتاً به یک بازار محدود یعنی چین متکی است و با تخفیفهای قابلتوجه صورت میگیرد.
تمرکز صادرات بر چین؛ مزیت یا آسیبپذیری؟
چین در حال حاضر مقصد بیش از ۹۰ درصد نفت صادراتی ایران است. این تمرکز جغرافیایی دو پیامد متناقض دارد. از یکسو تضمین نسبی برای تداوم فروش نفت ایران در شرایط تحریم فراهم میکند و از سوی دیگر، وابستگی بیش از حد به یک خریدار، قدرت چانهزنی ایران را به شدت کاهش داده و آن را ناگزیر به اعطای تخفیفهای سنگین کرده است.
علاوه بر این، پرداختها عموماً از طریق یوان و بانکهای کوچک چینی انجام میشود که ردیابی و کنترل را برای آمریکا دشوار میکند اما دسترسی ایران به منابع مالی را محدود و پرهزینه میسازد.
زیرساختهای تولید؛ میراثی از کمسرمایهگذاری
ایران در دهه ۱۹۷۰ به اوج تولید بیش از ۶ میلیون بشکه در روز رسید اما جنگ ایران و عراق، محدودیتهای پس از انقلاب و سپس تحریمهای طولانیمدت مانع از بازسازی کامل ظرفیتها شد. از دهه ۱۹۹۰ به بعد، مدلهای قراردادی موسوم به «بایبک» یا « بیع متقابل نفت» برای جذب سرمایه خارجی معرفی شدند اما شرایط سختگیرانه و بازده محدود، جذابیتی برای شرکتهای بینالمللی نداشت. قرارداد بای بک نفت (قرارداد بیع متقابل نفت) قراردادی خدماتی است که در آن سرمایهگذار خارجی، سرمایه و فناوری لازم برای توسعه یک میدان نفتی یا احداث پالایشگاه را فراهم میکند و پس از اتمام پروژه، مالکیت تجهیزات و زیرساختها به دولت ایران (طرف سرمایهپذیر) منتقل میشود و دولت نیز بدهی خود را از محل فروش محصولات تولیدی به سرمایهگذار پرداخت مینماید.
حتی در دوران برجام نیز که فرصتی برای بازگشت سرمایهگذاران ایجاد شد، تردیدهای حقوقی و نگرانی از بازگشت تحریمها مانع امضای قراردادهای بزرگ شد. در نتیجه، امروز بخش اعظم پروژههای نفتی ایران توسط شرکتهای داخلی پیش میرود که با محدودیتهای مالی، فناورانه و مدیریتی روبهرو هستند. این مسئله باعث شده تولید ایران در بهترین حالت به حدود ۴ میلیون بشکه در روز برسد؛ در حالی که ظرفیت بالقوه آن بسیار فراتر است.
درآمد نفتی و شکنندگی بودجه
نفت همچنان ستون اصلی بودجه دولت است. در سال ۲۰۲۴، درآمدهای نفتی حدود ۴۳ میلیارد دلار برآورد شد که بیش از ۵۷ درصد از کل صادرات کشور را تشکیل میدهد. با این حال، این درآمدها کمتر از میزان پیشبینیشده در بودجه بودند و دولت ناچار به کاهش هزینهها شد. بر اساس ارزیابی صندوق بینالمللی پول، ایران برای تراز کردن بودجه سال ۲۰۲۵ به قیمت بیش از ۱۶۰ دلار برای هر بشکه نفت نیاز دارد که بالاترین رقم در میان صادرکنندگان منطقه است و نشاندهنده شکنندگی ساختار مالی و وابستگی شدید به نفت است.
ایران بهدلیل تحریمها از سهمیهبندی اوپک معاف است و میتواند تولید خود را در بالاترین سطح ممکن نگه دارد. اما این معافیت به معنای قدرت بیشتر در تصمیمگیریهای اوپک نیست. در عمل کشورهایی مانند عربستان و امارات که سرمایهگذاری گستردهای در افزایش ظرفیت داشتهاند، نقش تعیینکنندهتری در تنظیم بازار دارند. به عبارت دیگر، ایران از اهرمهای سنتی خود در اوپک فاصله گرفته و به حاشیه رانده شده است.
سناریوهای محتمل آینده
سناریوی نخست (تشدید تحریمها) : اگر فشارهای آمریکا و اروپا تشدید شود و صادرات نفت ایران دوباره محدود گردد، بازار جهانی در کوتاهمدت دچار افزایش قیمت خواهد شد. اما ظرفیت مازاد عربستان و امارات و انعطافپذیری نفت شیل آمریکا، این شوک را ظرف چند ماه جذب خواهد کرد. تنها در صورتی که همزمان صادرات روسیه هم دچار محدودیت شود، بازار بهطور جدیتر تحت فشار قرار خواهد گرفت.
سناریوی دوم (رفع تحریمها) : چنانچه تحریمها کاهش یابد یا لغو شوند، ایران قادر خواهد بود بخشی از ظرفیتهای خود را آزاد کند. اما برخلاف گذشته، جهش سریعی در تولید رخ نخواهد داد. ایران هماکنون نزدیک سقف توانایی خود تولید میکند و برای افزایش بیشتر به سرمایهگذاری خارجی، فناوریهای پیشرفته و بازسازی میادین قدیمی نیازمند است. این فرآیند زمانبر و تدریجی خواهد بود.
برای بازگشت به جایگاه مؤثر در بازار جهانی نفت، ایران نیازمند مجموعهای از اصلاحات و تصمیمهای راهبردی است:
تنوعبخشی به بازارهای صادراتی برای کاهش ریسک تمرکز بر چین.
بازطراحی قراردادهای نفتی با هدف جذب سرمایه و فناوری بینالمللی.
کاهش وابستگی بودجهای به نفت و اصلاح سیاستهای مالی دولت.
افزایش بهرهوری انرژی داخلی از طریق اصلاح یارانهها و بهبود مدیریت مصرف.
تقویت دیپلماسی انرژی منطقهای برای ایجاد همکاریهای مشترک با همسایگان در حوزه زیرساخت و پالایش.
بازار جهانی نفت وارد مرحلهای جدید شده که در آن ظرفیت جایگزینی و تنوع عرضه بیش از هر چیز اهمیت دارد. ایران با وجود ذخایر عظیم و موقعیت ژئوپلیتیکی، به دلیل ضعف در سرمایهگذاری، تمرکز صادراتی و محدودیتهای ساختاری نتوانسته قدرت گذشته خود را بازآفرینی کند. آینده نقش ایران در این بازار نه به تهدید انسداد مسیرهای صادراتی بلکه به توانایی در اصلاح نهادی، جذب سرمایه، تنوعبخشی به مقاصد صادراتی و افزایش بهرهوری داخلی بستگی دارد. تنها از این مسیر است که میتوان دوباره از صادرکننده صرف به بازیگر اثرگذار تبدیل شد.