تومان نیوز:با بازگشت تحریمهای بینالمللی و فعال شدن مکانیزم ماشه، ایران در موقعیتی پیچیده از نظر داخلی و خارجی قرار گرفته است. در واکنش، جمهوری اسلامی سیاستی موسوم به «استراتژی دوگانه» را پیش گرفته که بر صبر استراتژیک در مواجهه با فشارهای جهانی و کنترل اجتماعی در داخل کشور تمرکز دارد.
به گزارش پایگاه خبری تومان نیوز(toomannews)، بازگشت کامل تحریمهای پیش از برجام، ایران را در یکی از حساسترین مقاطع سیاست خارجی و داخلی خود قرار داده است؛ مقطعی که در آن، فشارهای بینالمللی بار دیگر با چالشهای اقتصادی و اجتماعی داخلی تلاقی کردهاند. واکنش ایران اما نه تهاجمی و هیجانی بلکه ترکیبی از مهار در سیاست خارجی و کنترل در سیاست داخلی است؛ الگویی که میتوان آن را «استراتژی دوگانه بقا» نامید. در این چارچوب، جمهوری اسلامی تلاش میکند از یکسو انسجام نخبگان حاکم را حفظ و از سوی دیگر جامعه را تحت کنترل نگه دارد تا زمان را به سود خود بخرد.
بازگشت تحریمها و نظم تازه فشار
فعال شدن سازوکار موسوم به مکانیسم ماشه از سوی سه کشور اروپایی، بار دیگر همه تحریمهای شورای امنیت را علیه ایران بازگردانده است. این اقدام، محدودیتهای گستردهای در حوزههای تسلیحاتی، فعالیتهای موشکی، و مبادلات مالی به همراه دارد. در ظاهر، ایران با انزوای بیشتری روبهرو شده اما در عمل، ساختار قدرت در تهران سالهاست با چنین شرایطی خو گرفته و ابزارهایی برای سازگاری در اختیار دارد؛ از فروش غیررسمی نفت و شبکههای تجاری پنهان گرفته تا سیاستهای کنترلی در داخل.
در واکنش اولیه، تهران لحن تند دیپلماتیک را در پیش گرفت، سفیران برخی کشورهای اروپایی را فراخواند و از احتمال کاهش همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی سخن گفت. با این حال، هیچ نشانهای از تصمیم برای خروج از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای یا اقدامات تلافیجویانه نظامی دیده نشد. این انتخاب حسابشده نشان میدهد که راهبرد اصلی، صبر استراتژیک است؛ سیاستی که بر بقا در شرایط فشار متمرکز است، نه بر واکنشهای پرهزینه.
مهار در سیاست خارجی؛ بازی با زمان
ایران درک دقیقی از محدودیتهای خود دارد. جنگ اخیر با اسرائیل، کاهش توان گروههای نیابتی و فرسایش منابع اقتصادی، گزینههای واکنش شدید را بهشدت محدود کرده است. در نتیجه، تهران بهجای رویارویی مستقیم، بر افزایش تدریجی اهرمهای فشار بدون عبور از خطوط قرمز بینالمللی تمرکز کرده است؛ یعنی همان الگویی که طی دو دهه گذشته بارها تکرار شده است غنیسازی بیشتر، محدود کردن دسترسی بازرسان آژانس، و در عین حال، پرهیز از اقدامی که بتواند بهانه مداخله نظامی خارجی را فراهم کند.
در محاسبات تهران، هزینه تقابل مستقیم با غرب و اسرائیل بسیار سنگینتر از منافع احتمالی آن است. تجربه جنگهای نیابتی و عملیاتهای سایبری نشان داده که هر اقدام تهاجمی میتواند با واکنش شدید و حتی حمله مستقیم به زیرساختهای حیاتی مواجه شود. بنابراین، ایران ترجیح میدهد بازی را با زمان پیش ببرد؛ امید دارد تا در سه سال آینده با تغییر موازنه سیاسی در آمریکا و شاید در اسرائیل، فضا برای بازتعریف مناسبات فراهم شود.
اقتصاد در محاصره، اما نه فلج
تحریمها بدون تردید فشار شدیدی بر اقتصاد ایران وارد میکنند. محدودیتهای مالی، کاهش صادرات، نوسانات ارزی و تورم فزاینده، بر زندگی مردم و ثبات اجتماعی اثرگذارند. با این حال، اقتصاد ایران طی چهار دهه گذشته به نوعی اقتصاد مقاومتی ساختاری تبدیل شده است؛ نظامی که بهرغم ناکارآمدی، قادر است حداقلی از گردش مالی و بقا را حفظ کند.
فروش نفت به چین، تجارت از مسیرهای غیررسمی و کنترل ارزی شدید، همچنان منابعی برای تأمین هزینههای جاری فراهم میکند. نظام بانکی و تجاری نیز بهصورت نیمهدولتی اداره میشود تا مانع از بروز بحران ناگهانی شود. در واقع، اقتصاد ایران فلج نیست بلکه در حالت بقاست؛ بقا با حداقل رشد، بدون اصلاحات ساختاری و با هزینههای سنگین رفاهی و تولیدی.
در روایت رسمی، فشار اقتصادی، تلاشی برای تضعیف روحیه مردم و برهم زدن انسجام داخلی توصیف میشود. این چارچوب تبلیغاتی کمک میکند تا هزینه نارضایتیها را از سیاست داخلی به دشمن خارجی منتقل کند.
در سطح حاکمیت، مهمترین دغدغه حفظ انسجام در میان نخبگان است. تجربه نشان داده که شکاف در میان نخبگان میتواند خطرناکتر از فشار خارجی باشد. بنابراین، سیاست کلان پرهیز از تصمیمهایی مانند خروج از NPT یا ورود به درگیری مستقیم با اسرائیل و آمریکا است که وحدت در رأس را به خطر اندازد.
در سطح جامعه، سیاست کنترل و انضباط با ترکیبی از تخفیف نمادین دنبال میشود. از یکسو، حکومت تلاش دارد با کاهش تنشهای فرهنگی مانند عقبنشینی نسبی از گشت ارشاد و عدم برخورد شدید با پوشش زنان خشم عمومی را مهار کند. این تغییر نه نشانه لیبرالیزه شدن بلکه ابزاری برای جلوگیری از جرقه اعتراضات گسترده است.
چشمانداز سهساله؛ امید تغییر محیط بینالمللی
در ارزیابی تهران، بازگشت تحریمها وضعیتی موقت است و نه سرنوشت دائمی. برخی تحلیلگران معتقدند که تا سه سال آینده، احتمالاً تغییراتی در معادلات جهانی رخ خواهد داد: انتخابات آمریکا میتواند رئیسجمهوری جدیدی را روی کار آورد که به سیاست فشار حداکثری ترامپ پایبند نباشد؛ در اسرائیل نیز با فرسایش جایگاه نتانیاهو، امکان تغییر دولت وجود دارد. از این منظر، ایران تنها باید مقاومت کند تا زمان به سودش تغییر کند.
به همین دلیل، تمرکز اصلی در حال حاضر بر حفظ ثبات داخلی است. اگر ایران بتواند سه سال آینده را بدون شکاف در رأس و بدون گسست در بدنه جامعه پشت سر بگذارد، فرصت مذاکره از موضع قدرت برایش فراهم میشود. در این معادله، دوام خود بهتنهایی نوعی پیروزی تلقی میشود.
از بیرون، ایران کشوری بهنظر میرسد که زیر فشار تحریمها به انزوا رانده شده و توان مانور اقتصادی و سیاسیاش کاهش یافته است. اما در درون نگاه متفاوتی وجود دارد: تحریمها نه بحران، بلکه وضعیت طبیعی نظام تلقی میشوند.