تومان نیوز:چرا شورای عالی امنیت غذایی کشور به دستور رئیسجمهور فعال شده و چه اهدافی و ماموریتی برای این حوزه تعریف شده است؟ پاسخ را در این یادداشت بخوانید.
مدتی است که موضوع فعال شدن شورای عالی امنیت غذایی کشور به دستور رئیسجمهور، موردتوجه رسانهها و فعالان اقتصادی قرار گرفته است. به این منظور و برای پاسخ به ویژگیهای شورا در تناسب با هدف از تشکیل شورای عالی سلامت و امنیت غذایی، در این مقاله به بررسی موضوع سامانههای تأمین مواد غذایی و ویژگی نگاه جامع و سیستمی به آن خواهم پرداخت.
در کشورهای درحالتوسعه مانند ایران، بخش کمی از پژوهشها بر شبکههای عرضه مواد غذایی متمرکز است. مردم رویکردهای مختلفی را برای تأمین غذا استفاده میکنند. سامانههای غذایی – به خاطر اهمیت غذا برای بقاء – موضوع مطالعه رشتههای مختلف علمی مانند کشاورزی، مردمشناسی، اقتصاد، جغرافیا، علوم سیاسی، بازاریابی، پزشکی، جامعهشناسی و برخی علوم دیگر است. نتایج تحقیقات نشان میدهد که سامانههای تأمین غذا انواع مختلفی دارد و بررسی آنها به درک واقعیتهای پیچیده افراد، خانوادهها، جوامع و معیشت کمک میکند. بررسی این موضوع بیش از اینکه برای شناخت علمی مناسب باشد، برای بررسی اوضاع مردمی که تحت تأثیر سامانههای غذایی قرار دارند ضروری است. برای مثال مردمشناسی مطالب خود را با بررسی گروههای مردمی که در یک سامانه مشارکت دارند به دست میآورد و به محققانی نیاز دارد که در نواحی روستایی زندگی کنند و به مشاهده و مصاحبه بپردازند. علم اقتصاد بیشتر به بررسی نوسانات قیمت و عرضه و نقش سرمایه در یک سامانه علاقهمند است. این رویکردها در هر رشته علمی معقول است، اما نگرش کاملی درباره سامانه عرضه غذا ارائه نمیکنند.
بر این اساس، پنج رویکرد را برای مطالعه سامانههای بازاریابی و تأمین غذای شهری میتوان از هم تفکیک کرد:
رویکرد تصمیمگیری اقتصادی
کارکرد بازار و شیوههای مداخله دولت برای بهبود کارایی آن از قبیل انتشار اطلاعات مربوط به قیمتها، شکلگیری مبادلات کالا و تخصصی شدن تولید ازنظر جغرافیایی در این رویکرد موردبررسی قرار میگیرد. اما نکته قابلتوجه اینجاست که شواهد تاریخی و جامعهشناسی برای تقویت تفسیرهای مربوط به تجزیهوتحلیل قیمت باید به کار گرفته شوند. یکپارچگی مطالعه تاریخی و جامعهشناسی برای تجزیهوتحلیل جامع بازار غذا ضروری است و این شواهد باید در ارتباط با دادههای کمّی مربوط به قیمت بررسی شوند.
رویکرد قومی- جغرافیایی
این رویکرد که به رویکرد قومنگاری نزدیک است، بر شیوههای مختلف تفسیر اجتماعی در بازاریابی محلی عرضه غذا و بر موضوعات مشخصی از قبیل منابع غذا، انواع وسایل حملونقل، مکانها و برخی از معاملات تمرکز دارد. در این رویکرد، دولت اغلب در تضاد با نهادهای محلی یا گروهها عمل میکند. این رویکرد بهطور توصیفی موضوعات مختلف را بررسی میکند، اما بر آنها تمرکز ندارد. سؤالاتی بدون پاسخ در زمینه تعیین اولویتها و مسائل مهم وجود دارد. بههرحال شیوه فعالیت مؤسسات در خصوص عرضه غذا، سیاستها را تحت تأثیر قرار میدهد، ولی بهندرت قیمتها تحت تأثیر قرار میگیرند. در این رویکرد هم تفاوت دیدگاههایی وجود دارد، مثلاً دانشمندان فرانسوی به موضوع تأمین و عرضه غذا بهعنوان یک مسئله مهم انسان دوستانه گرایش دارند و چگونگی تجارت غذا را بررسی میکنند، درحالیکه دانشمندان بریتانیایی به این رویکرد از این نقطهنظر گرایش دارند که چه کسی در کجا، غذا را عرضه میکند.
رویکرد اقتصادی اجتماعی
این رویکرد، نحوه دسترسی به مدارهای گردش غذای محلی و ملی، تأثیر سیاستهای مربوط به غذا بر منابع مادی و نیروی کار خانوار تولیدکننده و مصرفکننده، و تأمین غذای کافی برای تأمین معیشت افراد را موردبررسی قرار میدهد. این تمرکز بر طبقه یا شغل بهعنوان شاخص طبقه اجتماعی اقتصادی، سؤالاتی را درباره اثرات اجتماعی فرایندهای اقتصادی مطرح میسازد. مسئلهای که وجود دارد مربوط به نقشی است که درآمدهای پایین در تأمین غذا دارند. برای مثال، ممکن است مداخله دولت در زمینه رفاه اقتصادی، و بنابراین ثبات سیاسی بیش از کارایی بازار موردتوجه قرار گیرد.
رویکرد تاریخ اجتماعی منطقهای
این رویکرد، ترکیب ابعاد سهگانه قیمتهای بازار، سازمانهای سیاسی و اجتماعی تولید و تجارت، و اثرات آن بر طبقات درآمدی است. تأکید بر نواحی محلی ازجمله شهرها و نواحی پیرامونی تأمینکننده غذا، در مواردی که این ابعاد باهم در مقیاس کوچک بررسی میشود اقدامی برای درک سازمان اجتماعی منطقه است. درک یا عدم درک تأثیر ساختارهای سازمان اجتماعی منطقه، دستور کاری را برای ساماندهی به سیستم غذایی دارد، اما مشکلاتی نیز به همراه دارد.
هریک از سنتهای فوق بر یک یا دو موضوع تمرکز دارند و از سایر موارد غافل هستند. رویکرد اول، تحلیلهای جامعی درباره جنبههای مختلف زنجیره عرضه غذا را ارائه میکند. تمرکز این رویکرد بر دادههای اقتصادی کمّی، با مشکلات زیادی در جمعآوری و تفسیر مواجه است، چراکه بر قیمتها، حجم و ارزش مبادلات بازار رسمی تمرکز میکند. رویکرد جغرافیایی- قومی به بررسی نمایندگی بازارها و نمایشگاهها که کار خریدوفروش غذا را انجام میدهند – با تأکید بر اهمیت فرهنگی بازارها در بین گروهها و نهادهای مختلف- گرایش دارد.
تمرکز این رویکرد بر تأثیر سامانههای بازاریابی غذا بر رفاه جمعیت شهری بیشازحد بر نقش دولت در قبال سامانه بازاریابی تأکید میکند. این رویکرد میتواند نارساییهای سازمانی در دسترسی به عرضه غذا را برای فقرای شهری شناسایی کند. رویکرد تاریخی، نقطه شروع خوبی است و مشکل عرضه غذا را با توجه به میراث سازمانی و فرهنگی جامعه بررسی میکند. هر یک از این چهار رویکرد ممکن است دیدگاه ارزشمندی درباره سامانه عرضه غذای شهری ارائه کنند، اما بههرحال، هر تصویری که از عرضه غذای شهری ترسیم شود، یکی از این ابعاد را در نظر میگیرد، و نهایتاً فاقد عمق کافی هستند.
رویکرد بازار فضایی
در این میان، میتوان رویکرد دیگری نیز تشخیص داد که بر شبکههای فضایی بازار متمرکز است. سه عنصر اصلی این رویکرد عبارتاند از:
ناحیه تولید غذا (شهری و روستایی، داخلی، بینالمللی)؛
شبکههای بازاریابی غذا؛
مراکز مصرف شهری.
شبکهها از طریق تفکیک شهری- روستایی در نقاط مختلف عمل میکنند. بهویژه، نواحی تولید غذا و شبکههای بازاریابی غذا میتوانند هم در نواحی شهری و هم در نواحی روستایی واقع شوند. همزمان با رشد سریع شهرها، شبکه عرضه غذای شهر به انتشار جغرافیایی به سمت اطراف بهمنظور جستجوی قلمروهای وسیعتر تأمین غذا برای بازار در حال رشد شهر گرایش دارد. علاوه بر این، اکثر کشورهای درحالتوسعه مانند ایران، وابستگی به واردات غذا دارند. مقدار زیادی از این واردات مستقیماً به بازارهای شهری ارسال میشود. بنابراین رشد سریع جمعیت شهری منجر به تشدید وابستگی به واردات غذا میشود که امنیت غذایی شهری را تهدید مینماید.
علاوه بر مسئله امنیت غذایی، وابستگی شدید به واردات مواد غذایی برای تغذیه شهرها نشاندهنده این است که کمتر به پسکرانههای روستایی خود وابسته هستند، در این صورت پیوندها ضعیف میشود و این ممکن است بر توان توسعه شهر و روستا تأثیر داشته باشد. بنابراین عرضه غذای شهری نهتنها موضوع مهمی در توسعه پایدار شهرها است بلکه برای امنیت غذایی ملی نیز اهمیت دارد.
جمعبندی
موضوع غذا دارای ابعاد و زمینههای مختلفی است؛ در نگاه اول بدیهی به نظر میرسد، اما اهمیت توجه به این موضوع زمانی مشخص میشود که میبینیم زمینه اقتصادی تولید و تأمین و توزیع غذا، بخش مهم تمرکز پژوهشگران، مدیران، کارشناسان و فعالان بازار را به خود اختصاص داده و سایر ابعاد و رویکردها چندان محلی از اعراب ندارند. نادیده انگاشتن این ابعاد، علاوه بر اینکه جامعیت و عمق تحلیل سیاستگذار سامانههای تأمین مواد غذایی را کاهش میدهد، زمینه عدم بهکارگیری درست و کامل کارگزاران و ذینفعانی که میتوانند به اتکای سرمایههای اجتماعی- فرهنگی، نهادی، طبیعی و زیربنایی در دسترسشان، فرصتهای اقتصادی را خلق یا تکثیر نمایند را هم فراهم مینماید. در یادداشت دیگری بهطور مبسوط به این موضوع خواهم پرداخت که شورایی با عنوان شورای امنیت غذایی کشور بر اساس مباحث طرحشده باید چه مأموریتهایی در کدام زمینهها دنبال کند.
منبع: آیندهنگر