تومان نیوز:افزایش نفوذ شرکتهای مالی غیربانکی و کاهش نظارت بر آنها، بازارهای مالی را با ریسکهای سیستماتیک گستردهتری روبهرو کرده و والاستریت را به کانون احتمالی بحران جهانی آینده تبدیل کرده است.
به گزارش پایگاه خبری تومان نیوز(toomannews)،در حالی که شرکتهای سرمایهگذاری خصوصی و صندوقهای پوشش ریسک در حال گسترش نقش خود در بازارهای مالی هستند، خروج نیروهای متخصص از بانکها و جذب آنها توسط این نهادها، به همراه تب بالای رمزارزها و ابزارهای مالی پرریسک، ریسکهای جدیدی برای نظام مالی ایجاد کرده است. در شرایطی که مقررات رو به کاهش است و غولهای مالی جدید تحت نظارت کمتری فعالیت میکنند، تحلیلگران هشدار میدهند که رشد بیمهار این نهادها میتواند به بروز یک بحران مالی جدید منجر شود—بحرانی که نهتنها آمریکا، بلکه سراسر جهان را درگیر خواهد کرد.
چگونه والاستریت به خطر جهانی بدل شد؟
شرکتهای سرمایهگذاری خصوصی همچنان به تنوعبخشی در فعالیتهای خود ادامه خواهند داد و از خرید شرکتها فاصله گرفته و به سمت وامدهی و بیمه عمر حرکت خواهند کرد. صندوقهای پوشش ریسک به روند ادغام ادامه خواهند داد و از مزایای مقیاس بهرهمند خواهند شد. روند خروج نیروی انسانی متخصص از بانکها به سوی صندوقهای پوشش ریسک و سایر شرکتهای مدیریت دارایی ادامه خواهد یافت. همچنین تلاش برخی افراد در والاستریت برای بهرهکشی از مردم عادی (میناستریت) نیز همچنان ادامه خواهد داشت. تب و تاب رمزارزها و صندوقهای قابل معامله با اهرم بالا، در حال حاضر آنقدر شدید شده که دیوانگی مربوط به سهامهای اینترنتی (میماستاکها) در سال ۲۰۲۱ در مقایسه با آن پیشپا افتاده به نظر میرسد. دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، نیز از طرف خود بیشتر تمایل دارد که بهطور شخصی از سرگرمسازی بازارها سود ببرد تا اینکه با اعمال مقررات از سرمایهگذاران محافظت کند.
تمایل طبیعی ناظران مقرراتی این خواهد بود که با کاهش مقررات برای رقبای بانکی، موقعیت غولهای جدید والاستریت را تضعیف کنند. میشل بومن، عضو هیئتمدیره فدرال رزرو که مسئول تنظیم مقررات مالی است، اخیراً گفته مقررات باعث شدهاند “فعالیتهای پایهای بانکی از نظام بانکی خارج شده و به گوشههایی از نظام مالی منتقل شوند که کمتر تحت نظارت هستند.” او میخواهد این وضعیت را تغییر دهد. دنیل تارولو، یکی از ناظران پیشین بانکی در فدرال رزرو، رقابت میان مدیران دارایی و بانکها را با فشارهایی مقایسه میکند که بانکها در اواخر دهه ۱۹۷۰ با آن مواجه بودند؛ فشارهایی ناشی از رشد بازارهای سرمایه، مانند بازار اوراق قرضه و صندوقهای بازار پول. او میگوید: “پاسخ آن زمان، آزادسازی مقررات برای بانکها بود تا بتوانند رقابت مؤثرتری داشته باشند.”
اما کاهش مقررات بهاحتمال زیاد نه تنها این تحول را متوقف نخواهد کرد، بلکه باعث سرعت گرفتن آن خواهد شد. تضعیف نظارت و کاهش الزامات سرمایهای برای بانکها، تنها باعث خواهد شد آنها وامهای بیشتری به صندوقهای پوشش ریسک و شرکتهای مدیریت دارایی اختصاص دهند، و در نتیجه رشد غولهای مالی جدید که تحت نظارت کمتری هستند، تسریع خواهد شد.
پیشروی با خطر همراه است
رشد سریع بازارهای مالی اغلب موجب پنهان ماندن ضعفهایی میشود که تنها در زمان بحران آشکار میشوند. یک بحران احتمالی چگونه میتواند شکل بگیرد؟ خطر ممکن است از درون همین شرکتهای موفق ایجاد شود—برای مثال، در اثر وامدهی بیدقت از سوی شرکتهای اعتباری خصوصی یا معاملات بزرگ و زیانآور صندوقهای پوشش ریسک. داراییهایی که در اختیار این دو صنعت قرار دارند، آنقدر بزرگ هستند که باید نگرانشان بود. پنج شرکت برتر در حوزه اعتبارات خصوصی مجموعاً ۱.۹ تریلیون دلار دارایی اعتباری را در قالب صندوقها و ترازنامههای بیمهای مدیریت میکنند. داراییهای پنج صندوق پوشش ریسک چندمدیریتی بزرگ نیز در مجموع به ۱.۶ تریلیون دلار میرسد، آن هم با استفاده از اهرم مالی عظیم.
حتی اگر این شرکتها به تأمین مالی کوتاهمدت وابسته نباشند، شکست آنها میتواند به سیستم بانکی که چنین وابستگیای دارد، آسیب وارد کند. برخی از این شرکتها چنان موفق عمل کردهاند که اکنون “بزرگتر از آن هستند که شکست بخورند”، و این احتمال را ایجاد کردهاند که باید مانند بزرگترین بانکها بهعنوان نهادهای مالی سیستمی شناخته شوند، که در این صورت، امکان نظارت بیشتر برای تنظیمگران فراهم میشود. شرکت GE Capital در سال ۲۰۱۳ چنین عنوانی دریافت کرد (که البته در سال ۲۰۱۶ لغو شد). شرکت Apollo، که بیش از همه به بازوی اعتباری این شرکت صنعتی شباهت دارد، به دلیل نقش منحصر بهفردی که در بازارهای بدهی ایفا میکند، میتواند یکی از نامزدهای اصلی برای این عنوان باشد.
شوک ممکن است از بیرون این شرکتها نیز وارد شود. بانکهای منطقهای شکننده، کاهش قیمت املاک تجاری، و ارزشگذاری بیشازحد سهام شرکتهای فناوری، همگی دلایل قابل توجهی برای نگرانی هستند. عامل نگرانکنندهتر اما ممکن است آقای ترامپ باشد که در دور دوم ریاستجمهوریاش نشان داده میتواند عامل بیثباتی در بازارهای مالی باشد. همانطور که آشفتگی ناشی از تعرفهها در ماه آوریل نشان داد، وضعیت مالی آمریکا بهشدت در برابر سیاستگذاریهای ناپایدار و فاسد آسیبپذیر است. هرگونه نگرانی پایدار درباره ایمنی بدهی دولت آمریکا—در شرایطی که سیلی از استقراض از طریق زیرساختهای فرسوده عبور میکند—میتواند باعث فروپاشی در والاستریت شود. صندوقهای پوشش ریسک با اهرم بالا اکنون نقش حیاتی در این بازار دارند.
والاستریت برای خارجیها جذابیت دارد. دولتهای خارجی با ترکیبی از حسادت و نگرانی به دنیای مالی آمریکا نگاه میکنند. حسادت به این دلیل که بازارهای سرمایه آمریکا ثروتمند و پویا هستند. بریتانیا از مهاجرت شرکتهایش به بازارهای بورس نیویورک شکایت دارد. اروپا در حسرت روزی است که کشورهایش مانند ایالتهای آمریکا بهطور مالی یکپارچه شوند—آرزویی که بعید به نظر میرسد به واقعیت بپیوندد.
آشکار شدن آسیبپذیری جهانی
آنها نگراناند چون بیش از هر زمان دیگری در معرض داراییهای آمریکایی قرار دارند. روی دیگر کسری حساب جاری آمریکا، افزایش مالکیت خارجیها بر داراییهای این کشور است؛ چراکه دلارهایی که آمریکا بابت کالاهای وارداتی پرداخت میکند، دوباره در داراییهای دلاری سرمایهگذاری میشوند. این یعنی، اگر در والاستریت بحرانی رخ دهد، این بحران به سطح جهانی سرایت خواهد کرد. آنها همچنین نگراناند چون رهبری سیاسی آمریکا نسبت به بحران مالی قبلی بسیار ضعیفتر شده است. واکنش آن زمان با هماهنگی جهانی همراه بود، زیرا اقتصاد جهان در حال فروپاشی بود. اما اینبار شرایط متفاوت خواهد بود. زمانی که بحران بعدی از راه برسد، بدون تردید نهادهای مالی آمریکایی در مرکز آن قرار خواهند داشت، و جهان باید با پیامدهای آن دستوپنجه نرم کند.