تومان نیوز:در تاریخ جهان شاید هیچ نامی مانند مصدق تا این حد تن اربابان انگلیسی را به رعشه نینداخته است. راه مصدق یعنی پایان دادن به سال ها استعمار و چپاول دارایی های ملت ایران.
اگرچه انگلیسی ها در کشف و استحصال نفت ایران گامی اساسی گذاشتند و اگر به ایران نمی آمدند شاید تاریخ صنعت نفت چندین سال دیرتر شروع می شد، اما مانند هر تاجر دیگری به دنبال بیشترین منافع از ایران بودند و در نهایت به گونه ای عمل کردند که صاحبان نفت به کارگران اربابان نفتی تبدیل شدند و اگر نبود استعداد درخشان مردم ایران شاید تا سال ها همین رابطه برقرار می ماند.
اما نیروهای توانمند صنعت نفت با درخشش و استعداد خود خیلی زود بر همه امور مسلط شدند و این رابطه استعماری- استثماری را برهم زد و همین شد که مصدق مانند یک قهرمان ملی بر زورقی از آرمان های ملی سوار شد و بر دریای متلاطم رنج ها و نابسامانی ها راند تا ملت به حقوق از دست رفته خود نائل شود.
مصدق به سینه استثمارگران زد و با سرگرفتن قیام ملی علیه سلطه نفتخواران، نفت را ملی و در حقیقت با این اقدام، تاریخِ واقعی صنعت نفت را در ایران آغاز کرد. به همین دلیل هم بود که مصدق مانند خاری در چشمان انگلیس و آمریکا قرار گرفت.
در حالی که آنها برای اعاده وضع گذشته به جریان ها و سازمان های بین المللی متوسل شده بودند، مصدق حقوقدانان آنها را مات کرد و توانست معادله استعماری نفت را برهم بزند و کار به جایی کشید که آمریکا و انگلیس مجبور به کودتای نظامی شدند.
با این همه که تحت تبلیغات انگلیسی ها، هیچ گاه حق مصدق در تاریخ کشور ادا نشد و حتی نام خیابانی برای بزرگداشت بزرگی های او تغییر نکرد، اما همواره اثر کار بزرگ او در بیداری و جنبش ملت ایران به سوی احقاق حقوق حقه خویش ماندگار شد.
اما با ندیک شده به چهاردهم اسفند ماه که سالگرد درگذشت اوست، می توان به گذشته سر کشید و بر حوادث آن روزگار نگاهی انداخت، تا تجربه ای برای آیندگان باشد.
شاید در دهه ۱۳۳۰ شمسی هیچ کس را نتوان سراغ گرفت که تا این حد توسط مزدوران انگلیس و آمریکا علیه او مطلب نوشته باشند. آمریکایی ها اعتراف کرده اند که برای این امر هزینه گزافی پرداختند تا مردم را نسبت به دولت مصدق بدبین کنند، یا میان جریان های مذهبی با دولت فاصله بیندازند؛ زیرا بسیاری از کشورها تحت تاثیر مصدق و مبارزات او به ملی کردن ثروت ملی دست زدند و از این طریق به استعمار لطمه وارد کردند. قضیه توده های نفتی هم که بر کسی پوشیده نیست. با این همه مصدق به اتکای مردم ایران نفت را ملی کرد و ایرانی جدید بنیان گذاشت.
اینک از جنبش ملی و فرجام آن می توان نتیجه گرفت که نباید تحت تاثیر موج آفرینی رسانه های معاند و در خدمت بیگانگان که سعی می کنند خود را هوادار مردم ایران جلوه دهند قرار گرفت. نام مصدق در حالی که مردم ایران را به هیجان و وجد می آورد باعث ناراحتی استعمارگران بود و چنین بود که شرق و غرب بر سر حذف او همداستان شدند.
زندگی دکتر مصدق
محمد مصدق به روایت خودش در ۲۹ اردیبهشت ۱۲۶۱ یا براساس محتویات شناسنامه ۱۲۵۸ در سنگلج تهران زاده شد و در چهاردهم اسفندماه ۱۳۴۵ درگذشت. در زمان قاجار او را میرزا محمد خان مصدق السلطنه می شناختند و تا قبل از تصویب قانون منع استفاده از القاب با این عنوان شناخته میشد. او سیاستمدار، حقوقدان، نماینده هشت دوره مجلس شورای ملی، و دو دوره نخست وزیر ایران بود.
محمد مصدق نخستین ایرانی دارنده مدرک دکترای رشته حقوق است. مصدق در زمان انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی، اگر چه از حکومت قاجار مأیوس بود با توجه به شناختی که از رضا شاه داشت پیش بینی می کرد او حکومتی برمبنای دیکتاتوری ایجاد میکند و به همین لحاظ با پادشاهی او مخالفت کرد و بعد از آن یکی از منتقدین سرسخت رضاشاه بود. در زمان حکومت رضاشاه، مصدق به زندان افتاد و مدتی را در تبعید گذرانید. او سلطنت پهلوی را مخلوق سیاست انگلستان میدانست.
وی بعد از سقوط رضاشاه، از تبعید به عرصه سیاست بازگشت. در سال ۱۳۲۸ با چندین حزب وارد اتحاد شد و با همکاری افرادی مانند شهید سیدحسین فاطمی به تأسیس جبهه ملی ایران اقدام کرد. جبهه ملی و در رأس آنها مصدق، به پیشنهاد فاطمی برای شروع استعمارستیزی در ایران، ملی شدن صنعت نفت را مطرح کرد.
مصدق در سال ۱۳۳۰ به نخست وزیری رسید و در نخستین قدم، نفت ایران را ملی کرد. به همین دلیل طرح سقوط دولت او توسط انگلستان (که تا قبل از ملی شدن نفت، صاحب عمده نفت ایران بود) ریخته شد و سرانجام در کودتای ۲۸ مرداد ماه ۱۳۳۲ که توسط سازمان جاسوسی آمریکا(سیا) انجام شد، دولت مصدق به صورت غیرقانونی و در حالی که محمدرضا پهلوی به شدت با مصدق مخالفت میکرد و خواستار سقوط دولت مصدق بود، ساقط شد.
در این راه دولت های بریتانیا و آمریکا برای ایجاد نفاق میان مصدق و آیت الله ابوالقاسم کاشانی که قبلاً از مصدق حمایت میکرد، از طریق خرید برخی رسانه های زمان بذر نفاق پاشیدند و کاشانی را به مخالفت با مصدق کشیدند تا بتوانند راحت تر کودتا را پیش ببرند.
بعد از کودتا مصدق در دادگاه نظامی محاکمه شد و باوجود دفاعیه مستندی که از خود ارائه داد، به سه سال حبس انفرادی محکوم شد. پس از تحمل سه سال زندان، مصدق به دستور شاه به قلعه احمدآباد تبعید شد .
مصدق سرانجام در ۱۴ اسفندماه ۱۳۴۵ بر اثر بیماری سرطان در ۸۷ سالگی در بیمارستان نجمیه تهران درگذشت و در احمدآباد به خاک سپرده شد.
مصدق از طرفداران انقلاب مشروطه ایران بود و معتقد بود که شاه فقط باید نمادی برای وحدت باشد. مصدق در دوران نخست وزیری کوشید تا قدرت شاه را به چارچوب مشخص شده آن در قانون اساسی مشروطه کند.
در این دوره محمد مصدق کاملا، قدرت برتر کشور (نسبت به شاه) بود. مصدق که در زمان نخست وزیری توانسته بود مشروطه را کاملاً اجرا کند و قدرت شاه و خانواده سلطنتی را محدود کند، بعد از کودتای بیست و هشتم مرداد ماه، همچنان منتقد حکومت محمد رضا شاه بود.
دکتر محمد مصدق چهره آزادیخواه پرشور و استعمارستیزی بود که بر کشورهای خاورمیانه همچون مصر تأثیر گذاشت. او نخستین دولتمرد خاورمیانه بود که با اجرایی کردن اندیشه ملی شدن صنعت نفت، پرچم مبارزه اقتصادی با قدرت های استعماری را برافراشت.
از این رو در کشورهای خاورمیانه از او به عنوان «زعیم الشرق» یاد میشد و حتی جمال عبدالناصر خیابانی را در قاهره به نام محمد مصدق نامگذاری کرد که اکنون نیز به این نام خوانده میشود. به واقع مصدق از سرمشقی برای ملی گرایان خاورمیانه همچون جمال عبدالناصر بود.
ملی شدن صنعت نفت
تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت ایران در روز ۲۹اسفندماه سال ۱۳۲۹، نقطه عطفی در تاریخ سیاسی، اقتصادی و مبارزات مردم ایران برای نجات سرمایه های ملی این مرز و بوم از دست بیگانگان به شمار می رود.
زمانی که نخستین چاه نفت در ایران در بیش از یکصد سال قبل در منطقه مسجد سلیمان در استان خوزستان توسط یک شرکت انگلیسی کشف شد، دولت وقت ایران هیچ آگاهی و درکی از این اتفاق مهم نداشت. اما کاشفان آن به خوبی میدانستند به چه ثروتی در ایران دست یافتهاند و پایههای استعمار خود را در ایران با قراردادهای استثماری استخراج، تولید و فروش نفت خام ایران بنا نهادند.
مصدق در شهریورماه ۱۳۲۰ و پس از سقوط رضاشاه، در انتخابات دوره چهاردهم مجلس وقت شرکت کرد و به مجلس راه یافت.
شرایط بین المللی در این دوره، به نحوی بود که کشورهای مختلف بویژه روسیه، انگلیس و آمریکا با پیشنهادهایی به دولت ایران، خواستار کسب امتیاز نفتی بودند و از آنجا که انگلیس، امتیاز بهره برداری از منابع نفت جنوب کشور را در اختیار داشت، روس ها درصدد کسب امتیاز منابع نفتی شمال و آمریکایی ها نیز به دنبال امتیاز نفت، در ایران بودند.
دکتر مصدق که رهبری گروهی متشکل از ۱۶تن از نمایندگان مجلس چهاردهم را برعهده داشت، در خصوص واگذاری امتیاز نفت به خارجی ها گفت: «به بهانه اینکه به یک کشور نفت داده شده است، نباید به هیچ کشور دیگری امتیاز داد زیرا این دور باطل پایانی نخواهد داشت.»
مصدق در دوارن مبارزات خود برای ملی کردن صنعت نفت، بارها بر این نکته تاکید داشت که ایرانیان باید خود منابع نفتی کشورشان را اداره و بهره برداری کنند.
او برای مقابله با فشار شوروی برای گرفتن امتیاز نفت شمال ایران، قانونی را در این دوره مجلس به تصویب رساند که دولت از مذاکره در مورد امتیاز نفت تا زمانی که نیروهای خارجی در ایران هستند، منع میشد.
جنبش ملی شدن صنعت نفت در شرایطی شکل گرفت که ایران بزرگترین تولیدکننده نفت خام خاورمیانه بود و پس از آمریکا، ونزوئلا و شوروی سابق؛ چهارمین تولیدکننده معتبر نفت خام دنیا محسوب می شد. در آن دوران، کل تولید نفت خام ایران، ۳۲میلیون تن در سال (معادل بیش از یک سوم مجموع تولید نفت خام خاورمیانه = ۹۰میلیون تن در سال) بود. از سوی دیگر، ایران ۹۰درصد نفت خام مورد نیاز اروپای غربی را در آن دوران تامین می کرد.
در این دوره هدف عوامل وابسته به انگلیس این بود که قرارداد سال ۱۹۳۳ دوره رضاشاه را به دست دولت ساعد مراغهای و با تصویب مجلس تنفیذ کنند. اما بر اثر فشار افکار عمومی مقصود انگلیسیها تأمین نشد و عمر مجلس پانزدهم بهسر رسید.
لذا، نارضایتی انگلیس از حرکت ملی شدن صنعت نفت و تلاش برای برهم زدن این حق خواهی ملت ایران، امری کاملا طبیعی بود. شرکت نفت انگلیس که به دلیل تاراج منابع نفتی ایران، دارای سرمایه هنگفتی شده بود، اکنون منافع خود را در خطر می دید.
گسترش فعالیت های سیاسی پس از شهریور ۱۳۲۰ سبب گسترش مبارزات مردم و بویژه توجه آنان به وضع قرارداد نفت شده بود. دکتر مصدق در مجلس و بیرون از آن، این جنبش را که به «نهضت ملی شدن نفت» معروف شد، هدایت میکرد.
در انتخابات مجلس شانزدهم ، مصدق در دور دوم انتخابات، به مجلس راه یافت و در این دوره طرح ملی شدن صنعت نفت به رهبری وی در مجلس تصویب شد.
قانون ملی شدن صنعت نفت در واقع پیشنهادی بود که با امضای همه اعضای کمیسیون نفت در مجلس شورای ملی ایران در ۱۷ اسفند ماه ۱۳۲۹ به مجلس ارائه شد.
کمیسیون نفت، کمیسیونی بود که در اول تیرماه ۱۳۲۹ در دوره شانزدهم مجلس شورای ملی ایران برای رسیدگی به لایحه نفت (معروف به لایحه گس-گلشاییان) تشکیل شد. همین کمیسیون پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت را در اسفند ماه ۱۳۲۹ به مجلس ارائه داد.
سرانجام با تلاش های دکتر مصدق و همراهان وی، ماده واحده ملی شدن صنعت نفت در روز ۲۴ اسفند ماه سال ۱۳۲۹ در مجلس شورای ملی مطرح و در روز ۲۹ اسفندماه همان سال به تصویب رسید.
در متن پیشنهاد تصویب شده، آمده بود: «به نام سعادت ملت ایران و بهمنظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد مینماییم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثنا ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری در دست دولت قرار گیرد.»
مجلس سنا نیز این پیشنهاد را در ۲۹ اسفندماه ۱۳۲۹ تصویب کرد و پیشنهاد، قانون شد.
انگلیس که با تصویب این قانون منافع خود را در خطر می دید، برای جلوگیری از به ثمر نشستن حرکت ملی شدن صنعت نفت، از همه شگردهای ممکن استفاده کرد و یکی از این شگردها، تحریم نفت ایران در نیمه نخست سال ۱۳۳۰با هدف به خطر انداختن ثبات سیاسی و اقتصادی کشور بود. انگلیس به تمام خریداران نفت خام ایران هشدار داده بود که نفت ایران را خریداری نکنند.
اما دولتمردان وقت ایران در ادامه مبارزات خود با تلاش زیاد توانستند بر این حرکت استعمارگر پیر فائق آیند. دکتر مصدق که در آن زمان نخست وزیر بود، برای فرونشاندن توطئه انگلیس و کسب درآمد برای کشور، ترجیح داد نفت خام را با تخفیف به مشتریان بفروشد.
نکته قابل توجه آن است که درآمدی که دولت مصدق با فروش تخفیفی نفت خام و فرآورده نفتی برای کشور کسب کرد، دو برابر رقمی بود که «شرکت نفت انگلیس و ایران» بابت فروش سالانه ۳۱میلیون تن نفت خام به ایران پرداخت می کرد.
اجرای برنامه ریاضت اقتصادی با محوریت عدم اتکا به درآمدهای نفتی و تلاش برای مصرف نفت خام در داخل کشور، اقدام دیگری بود که دکتر مصدق برای خنثی کردن تحریم نفت از سوی انگلیس انجام داد و موفق شد اقتصاد کشور را در آن دوره، سرپا نگاه دارد.
یاد دکتر محمد مصدق گرامی و راهش پر رهرو باد.