تومان نیوز:سال ۲۰۲۵ میتواند چالشهای قابلتوجهی را برای اقتصاد جهانی به همراه داشته باشد. در اینجا به بررسی برخی از مناطق خطر که ممکن است بر روند رشد و ثبات اقتصادی تاثیر بگذارند.
به گزارش پایگاه خبری تومان نیوز(toomannews)، پیشبینیهای سالانه موسسات مالی والاستریت برای سال ۲۰۲۵ نشاندهنده تمرکز بر قدرت پایدار اقتصاد آمریکا و رشد جهانی بهویژه در اروپا و چین است. اقتصاد آمریکا، باوجود چالشهایی نظیر بازدهی بالای اوراق قرضه و وابستگی به مصرفکنندگان، همچنان قویترین عملکرد را در جهان داشته و توجه سرمایهگذاران را جلب کرده است. در سطح جهانی، رکود پیشبینیشده در سالهای اخیر جای خود را به رشد پایدار داده است، هرچند نگرانیها درباره چرخههای اقتصادی، افزایش نرخ نکول بدهی و حباب احتمالی در فناوری هوش مصنوعی باقی است. وابستگی اقتصاد جهانی به مصرفکنندگان آمریکایی و پتانسیل اصلاحات قیمتی در بازار سهام نیز از دیگر چالشهای مهم پیش رو است.
چالشهای ناشناخته سال ۲۰۲۵: آیا اقتصاد جهانی آماده است؟
در دنیای مالی و اقتصادی، ماه ماه آخر سال میلادی تنها به مهمانیهای اداری و درختهای کریسمس محدود نمیشود. این ماه همچنین به فصل “پیشبینی سال ۲۰۲۵” تبدیل شده است؛ زمانی که موسسات بزرگ والاستریت، معروف به “بلاج براکت”، پیشبینیهای سالانه خود را درباره چشمانداز اقتصاد جهانی منتشر میکنند.
هرچند توانایی واقعی این اسناد در پیشبینی دقیق رویدادها بهطور طبیعی محل تردید است، اما این گزارشها برای درک دیدگاههای مشترک اقتصاددانان و سرمایهگذاران درباره سال پیشرو ارزش بالایی دارند. بر این اساس، دو نکته واضح است:
۱. پیروزی مداوم اقتصاد آمریکا
اقتصاد آمریکا از زمان همهگیری کووید-۱۹ تاکنون قویترین عملکرد را در میان اقتصادهای بزرگ جهان داشته و بازار سهام این کشور بهمراتب بهتر از تمامی بازارهای دیگر عمل کرده است.
اجماع نظر در این مورد بسیار برجسته است. به نظر میرسد تقریباً هیچکس در حال حاضر مایل به شرطبندی علیه اقتصاد آمریکا نیست. سرمایهگذاران توجه زیادی به آمریکا دارند و اقتصاددانان توصیه میکنند که این تمرکز را حتی بیشتر کنند.
یکی از دلایل اصلی این موضوع، انتخاب مجدد دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور آمریکا است. بر اساس نظریه غالب، هر اقدامی که ترامپ برای آسیب رساندن به اقتصاد جهانی انجام دهد – مانند آغاز یک جنگ تجاری مبتنی بر تعرفه – احتمالاً بیشتر به سایر کشورها آسیب میرساند تا به اقتصاد داخلی آمریکا.
۲. اقتصاد جهانی در وضعیت پایداری قرار دارد
پس از پیشبینیهای گسترده درباره رکود در سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳، اکنون تحلیلگران والاستریت به طرز شگفتآوری خوشبین هستند. اگرچه اذعان میکنند که رشد اقتصادی، بهویژه در آمریکا، احتمالاً به سرعت فوقالعاده دوران پس از محرکهای مالی و پولی کووید نخواهد بود، اما انتظار میرود که این رشد به نرخ پایدارتری برسد.
در سطح جهانی، هرچند شاید هیچجایی از نظر چشمانداز اقتصادی و فرصتهای سرمایهگذاری به اندازه آمریکا جذاب به نظر نمیرسد، اما گزارشها نشان میدهند که هیچ نقطهای هم وضعیت وخیمی ندارد.
اروپا باید به رشد خود ادامه دهد، چراکه بانک مرکزی اروپا همچنان در حال کاهش نرخ بهره است. حتی در نقاط واقعاً دشوار مانند آلمان، انتظار میرود فعالیتهای اقتصادی دوباره، هرچند بهطور متوسط، رشد کنند.
چین نیز به نظر میرسد به پایینترین نقطه خود رسیده است و با اعمال محرکهای بیشتر از سوی دولت، احتمالاً بدترین شرایط خود را پشت سر گذاشته است.
در نهایت، برای بازارهای نوظهوری مانند آفریقای جنوبی، اگر در سایر نقاط جهان کاهش عمدهای در رشد اقتصادی رخ ندهد، شرایط باید بهتدریج شروع به بهبود کند.
با این حال، بزرگترین عامل نامعلوم برای این بازارها دلار آمریکا است. اگر ارزش دلار تحت تأثیر سیاستهای ترامپ همچنان قویتر شود، این موضوع – همانطور که معمولاً رخ میدهد – میتواند به بازارهای نوظهور آسیب برساند، بهویژه آن دسته از کشورهایی که بدهی خود را به ارزهای سخت (مانند دلار) دریافت کردهاند.
همهچیز تا اینجا خوب به نظر میرسد، اما…
چنین اجماع آرامشبخشی در میان پیشبینیکنندگان، میتواند موجب نگرانی شود. اگر تاریخ اقتصادی چیزی به ما آموخته باشد، آن این است که دقیقاً زمانی که هیچکس – یا تعداد بسیار کمی – خطری را در افق نمیبیند، اتفاقی غیرمنتظره رخ میدهد. اگر قرار باشد عاملی بازارهای مالی و اقتصاد را دچار اختلال کند، آن عامل چه میتواند باشد؟
اولین چالش: بازده اوراق قرضه آمریکا
یکی از پرسشهای مهم برای بازارهای مالی این است که آیا آستانهای برای بازده اوراق قرضه ۱۰ ساله خزانهداری آمریکا وجود دارد که بتواند بازارهای سهام را بهطور جدی مختل کند؟ و اگر چنین آستانهای وجود دارد، آیا احتمال دارد که در کوتاهمدت به آن برسیم؟
این موضوع بهویژه برای سرمایهگذاران مهم است، چراکه افزایش بازده اوراق خزانهداری معمولاً باعث کاهش جذابیت سهام میشود و میتواند به سقوط ارزش آنها منجر شود.
قیمتهای فعلی بازار نشاندهنده انتظار کاهش نرخ بهره هستند. با این حال، با توجه به قوت بالای اقتصاد ایالات متحده، بازدهی اوراق قرضه ممکن است به دلیل انتظار افزایش نرخ بهره توسط فدرال رزرو یا تورم بالاتر شروع به افزایش کند.
چالش دوم: احتمال رکود اقتصادی
در چه مرحلهای از چرخه کسبوکار قرار داریم؟ اگر در انتهای این چرخه هستیم، آیا به این معناست که رکود اقتصادی به زودی رخ خواهد داد؟ یکی از شاخصهای کلیدی برای پاسخ به این سوال، اسپردهای اعتباری است، یعنی تفاوت نرخ بهرهای که دولت آمریکا برای وام گرفتن میپردازد با نرخ بهرهای که شرکتها پرداخت میکنند.
این اسپردها، به طرز شگفتآوری، همچنان در یکی از پایینترین سطوح تاریخی خود قرار دارند. در یک شرایط عادی، این موضوع نشاندهنده رضایتمندی بیش از حد در مراحل پایانی چرخه است و میتواند نشان دهد که حرکت بعدی اسپردها صعودی خواهد بود؛ به عبارت دیگر، ممکن است زمان کاهش ریسک فرا رسیده باشد.
نشانه نگرانکننده دیگر این است که نرخ نکول بدهی در ایالات متحده شروع به افزایش کرده است، که خود یک شاخص دیگر از رسیدن به پایان چرخه کسبوکار محسوب میشود.
بسیاری از افراد در والاستریت نسبت به این موضوع کمتر از آنچه انتظار میرود نگران هستند. خوشبینان معتقدند که این بار وضعیت چرخه کسبوکار متفاوت است. آنها استدلال میکنند که پاندمی کووید-۱۹ یک رکود اقتصادی سنتی نبود، بلکه یک شوک خارجی بود که در ادامه منجر به تحریک اقتصادی بیسابقهای از سوی دولت شد.
اما میتوان نسبت به این دیدگاه بدبین بود. آیا واقعاً پاندمی توانسته است چرخههای اقتصادی را برای همیشه از بین ببرد؟ این چرخه کسبوکار باید در سال ۲۰۲۰ وارد فاز رکود میشد، اما محرکهای اقتصادی مرتبط با پاندمی، تنها باعث شدند که این روند به تعویق بیفتد.
چالش سوم: هوش مصنوعی و معمای بزرگ آن
موضوع سوم، معمای بزرگ هوش مصنوعی (AI) است. در حال حاضر، هوش مصنوعی قرار است همه چیز را تغییر دهد. شرکتهایی که به هر شکلی با این فناوری ارتباط دارند، به طرز چشمگیری گرانقیمت هستند و ارزشگذاری آنها نشاندهنده انتظار برای تسلط جهانی است. اگرچه ممکن است این فناوری به رشد قابلتوجهی در بهرهوری منجر شود، اما این به معنای عدم امکان شکلگیری یک حباب نیست.
در واقع، دقیقاً فناوریهایی که دنیا را تغییر میدهند، معمولاً منجر به ایجاد حبابهای اقتصادی میشوند. دلیل آن این است که در مراحل اولیه پذیرش فناوریهای جدید، مشخص نیست چه کسی یا چه چیزی از آن سود خواهد برد. در نتیجه، سرمایهگذاران هر چیزی را که میتوانند میخرند و قیمتها را به سطحی بسیار بالاتر از ارزش واقعیشان میرسانند.
چالش چهارم : وابستگی اقتصاد جهانی به مصرفکننده آمریکایی
آنچه در طول این چرخه کسبوکار به طور فزایندهای آشکار شده است، وابستگی اقتصاد جهانی به مصرفکننده آمریکایی است. طبق گزارش چشمانداز JPMorgan، مصرفکنندگان ۷۸ درصد از رشد اقتصادی ایالات متحده را تشکیل دادهاند، که این رشد به نوبه خود سایر بخشهای جهان را نیز به حرکت درآورده است.
بدیهی است که مصرفکننده آمریکایی در سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ از آنچه بسیاری انتظار داشتند، مقاومتر بوده است. بنابراین، چرا باید سال ۲۰۲۴ تفاوتی داشته باشد؟
یکی از عواملی که شاید کمتر مورد توجه قرار گرفته باشد، اثر ثروت ناشی از بازارهای مالی بر مصرفکننده آمریکایی است. همانطور که استراتژیست گلدمن ساکس، بابی مولوی، در یادداشتی اخیر بیان کرده، مصرفکنندگان آمریکایی با دیگران متفاوت هستند. آنها بزرگترین مالکان سهام شرکتهای آمریکایی هستند و سهام آمریکا یکی از بهترین کلاسهای دارایی در جهان است.
علاوه بر این، آنها به طور گستردهای در داراییهای جایگزین مانند طلا و بیتکوین نیز سرمایهگذاری کردهاند؛ داراییهایی که امسال عملکردی خیرهکننده داشتهاند. وقتی مصرفکننده آمریکایی به پرتفوی سهام یا رمزارز خود نگاه میکند، طبیعی است که رفتارهای مصرفی بیمحابایی از خود نشان دهد.
اما این وابستگی به بازارهای مالی، یک تهدید جدی نیز به همراه دارد. اگر به دلیل یک عامل خارجی، اصلاح قیمتی در بازار سهام رخ دهد، بازخورد منفی آن به اقتصاد واقعی میتواند به شدت آسیبزننده باشد. چنین سناریویی میتواند زنجیرهای از کاهش اعتماد مصرفکننده و کاهش هزینهکرد را به دنبال داشته باشد که در نهایت اقتصاد را با مشکلات جدی مواجه خواهد کرد.