تومان نیوز: آنگونه که برخی مسئولان میگویند، طی چند سال گذشته شاهد افزایش مهاجرت معکوس در کشور و رفتن افراد از شهرها به روستا هستیم. اما بررسی دقیقتر نشان میدهد که شرایط کنونی نه مهاجرت معکوس بلکه افزایش حاشیه نشینی است.
به گزارش پایگاه خبری تومان نیوز(toomannews)، طبق گفته اخیر معاون توسعه روستایی و مناطق محروم در طی ۴ سال گذشته ۳۵۰ هزار نفر از شهر به روستا مهاجرت کرده اند. وی این اتفاق را مهاجرت معکوس خوانده است؛ پدیده ای که عموما در آخرین مراحل توسعه اقتصادی و شهری اتفاق میافتد.
اما با واکاوی عمیقتر، این واقعیت مشهود است که پدیده مهاجرت معکوس تعریف خاصی داشته و شرایط فعلی شامل این تعریف نمی شود.
طبق تعاریف رسمی، ویژگی اصلی این نوع مهاجرت حرکت از شهرهای صنعتی بزرگ بـه سمت شهرکها و روستاها بوده و نوعی تراکم زدایی در کلان شهر ها اتفاق می افتد. این موضوع باعث جریانهای ضد شهری میشود و با مهاجرت مردم و تراکم زدایی، تعادل در پراکندگی جمعیت کشور شکل میگیرد.
البته جریان ضد شهرنشینی تنها به معنی تغییر محل سکونت خانوارها نیست، بلکه به معنی تغییر شغل افراد و انتقال شغلی افراد شاغل نیز بکار برده میشود.
درواقع، مهاجران شهری سرمایه و علم را با خود به بخشهای توسعه نیافته کشور می برند؛ درنتیجه نرخ اشتغال در بخش صنعت در کلان شهرها کاهش یافته و نیروی کار متخصص در روستا مستقر می شود. در نقطه مقابل، نرخ اشتغال در صنعت در بخش روستا نیز افزایش می یابد.
صاحبان سرمایه نیز به علت قیمت بالای زمین در کلان شهرها، کارخانههای خود را به دنبال نیروی کار به روستا انتقال میدهند. از طرفی دیگر، بخش خدمات رشد قابل توجهی خواهد داشته و مشاغل خدماتی به سرعت افزایش می یابند.
به دنبال این تغییرات گسترده و افزایش جمعیت روستاها، زیرساخت های روستا نیز دچار دگرگونی زیادی شده و باعث جذب جمعیت بیشتری از شهر میشود.
البته بحص فاصله نیز در مهاجرت از شهرهای بزرگ، تفاوت گذار اصلی بین دو مفهوم حومه نشینی و جریان ضد شهرنشینی است. پس بر اساس این دو مولفه اصلی مهاجرت معکوس که در واقع فاصله مهاجرت و نرخ اشتغال هستند. به نظر میرسد آنچخ کشور با آن دست و پنجه نرم میکند پدیده حومه نشینی است، نه مهاجرت معکوس.
آمار و ارقام چه می گوید؟
بر طبق آخرین گزارش مرکز آمار درباره نحوه توزیع مهاجرت، سهم مهاجرت شهر به روستا تنها ۱۵ درصد بوده و ۶۵ درصد مهاجرتها از یک شهر به شهر دیگری بوده است. همچنین روند این نوع مهاجرت نیز کاملا نزولی بوده است.
همان طور که پیش تر ذکر شد، یکی از مولفههای اصلی مهاجرت معکوس افزایش مهاجرت از شهرها (به خصوص کلان شهرهای صنعتی) به روستا است. اما آنچه ارقام نشان می دهند کاهش نسبت این مهاجرت و افزایش سهم مهاجرتهای شهر به شهر است.
مهاجرت از تهران واقعیت دارد؟
فاصلهای که مهاجر از شهر دور می شود یکی از ارکان اصلی تعریف مهاجرت معکوس است و در نتیجه یک نرخ مورد توجه، نرخ خروج از کلان شهرهای اصلی به شهرهای کوچک اطراف و حومه است.
مثال این نکته، کلان شهر تهران است. بر طبق آمار رسمی، در مجموعه ۵ سال مورد بررسی، نیم میلیون نفر از شهر تهران مهاجرت کردهاند و این شهر تنها شهری است که در استان تهران تعداد خالص مهاجرانش منفی است. اما به نظر می رسد، مهاجرانی که از این شهر خارج شده اند، جذب سایر شهرهای استان تهران شدهاند. زیرا تعداد مهاجران خارج شده از کل استان ۹۴ هزار نفر کمتر از میزان مهاجران خارج شده از شهر تهران است. به بیانی دیگر، ۹۴ هزار نفر از مهاجران خارج شده از شهر تهران تنها به شهرهای نزدیک حومه و ارزان مهاجرت کردهاند و مهاجرتی به روستا رخ نداده است.
درنتیجه همانطور که پیشتر ذکر شد، طی کردن مسافت بالا به هنگام مهاجرت از شهر به روستا یکی از ارکان اصلی مهاجرت معکوس است که نظر می رسد در اینجا رخ نداده است.
حاشیه نشینی یا مهاجرت؟
هزینههای بالای زندگی در شهر تهران باعث شده خیل عظیمی از جمعیت به شهرهای ارزانتر اطراف مهاجرت کنند و همچنین نرخ حومه نشینی افزایش بیاید. عارضه حومه نشینی یک آسیب اجتماعی است که رابطه مستقیمی با میزان جرم و جنایت دارد.
در این پدیده، مهاجران به علل متفاوتی اعم از اجتماعی و سیاسی توانایی جذب در کلان شهر را نداشته و از خدمات و زیرساختهای اصلی شهر بی بهره می مانند اما در حومه همان شهر مستقر هستند. شهر تهران مقام اول در کشور در نرخ حومهنشینی را دارد. رتبهای که با افزایش نرخ سرقت و جرم در سالهای اخیر در تهران، بیشتر مشهود است.
بنگاههای اقتصادی به روستا منتقل شدند؟
اصل دیگر، نرخ اشتغال و انتقال بنگاههای اقتصادی به روستا برای ایجاد توازن است. بر اساس آمار منتشر شده سال ۱۴۰۲، روند اشتغال افراد در بخش صنعت در شهرهای بزرگ نوسان چشمگیری نداشته است. روند این سهم در ۱۰ سال اخیر، تنها با شوکهای اقتصادی اعم از کرونا و شوک های ارزی تغییر کرده و حول رقم ۳۵ درصد نوسان می کند. درنتیجه نمی توان گفت مهاجرتی در راستای انتقال نیروی متخصص صنعتی و سرمایهداران از شهر به روستا اتفاق افتادهاست. عدم وجود زیرساختهای مناسب در روستاها و رکود اقتصادی اجازه چنین مهاجرتی را نمیدهد.
به طور خلاصه می توان گفت انچه در ایران در حال رخ دادن است، پدیده حومه نشینی است. به دلیل معضلات اقتصادی و افزایش قیمتها در کلان شهرهای ایران، مردم مجبور به مهاجرت به شهرهای اطراف و حومه هستند و هیچ گونه انتقال تکنولوژیک و سرمایهای از شهر به روستا برای ایجاد توازن و تمرکز زدایی جمعیت رخ نداده است.