تومان نیوز:با یک حساب سرانگشتی ساده مشخص میشود نوسانات نرخ ارز در کشورمان در سالهای پس از انقلاب تا به امروز بیش از ۷ هزار برابر افزایش پیدا کرده است.
در واقع دلار ۷ تومانی سال ۵۷ به ۵۰ هزار تومان در سال ۱۴۰۲ رسیده است. با احتساب قدرت خرید از دست رفته حتی ممکن است این عدد چند برابر افزایش یابد.
هیچ کشوری را در سطح جهان نمیتوان پیدا کرد یک چنین نوسانات دامنهدار، مستمر و پایداری را تجربه کرده باشد.
اساسا اگر قرار باشد بر پایه تئوریک این نوسانات را در گستره یک چنین زمان بلندی تحلیل کنیم، باید به این واقعیت اشاره کنیم که نرخ ارز را عرضه و تقاضای کالاهای تولیدی کشور هدف به اضافه تقاضاهای کشور یاد شده برای واردات کالاهای خارجی تعیین میکند.
این مبنا پایه تعیین نرخ ارز در کشور است. نرخ ارز خود نتیجه مشتقه از این گزارههاست؛ یعنی بازار ارز در اقتصاد یک بازار واقعی نیست؛ بلکه بازار کالاها و خدمات است که یک بازار واقعی را شکل میدهند.
۱) وقتی دو کشور میخواهند با ارزهای متفاوت مبادله کالایی انجام بدهند، هر اندازه تولید کشوری بالاتر باشد و توان اقتصادی وسیعتری داشته باشد، ارزهای کشورهای دیگر که وارد کشور میشود تا کالاهای تولید شده کشور یاد شده را خریداری کند، قیمت ارزهای خارجی را کاهش داده و ارز داخلی (مثلا ریال) کشور یاد شده را تقویت میکنند.
حالا اگر برعکس این معادله حاکم باشد، یعنی کشوری از نظر تولید ضعیف باشد و نتواند نیازهای داخلی خود را تامین کند و واردات زیادی داشته باشد، ارز کشور یاد شده به خارج میرود و در کشورهای دیگر متقاضی خرید کالاهای آنان میشود.
در این شرایط (مثلا ریال) در بازارهای دیگر زیاد پخش شده و ارزش آن کاهش پیدا میکند. اما زمان که کشوری تولید فراوانی دارد، به جای پول، کالای کشور است که بازارهای دیگر را فتح میکند، بنابراین پول ملی تقویت شده و ارزش سایر ارزها کاهش پیدا میکند.
بنابراین اگر ارزش ارزی مانند دلار در اقتصاد ایران بالاست، به دلیل تولیدات فزایندهای است که امریکا در سطح جهانی دارد.
از هر ۴ کالای تولید شده در جهان، یک کالای تولیدی به امریکا تعلق دارد. این معادله پایه و اساس منطقی بخش واقعی اقتصاد است که نرخ ارز را تعیین میکند.
۲) اما غیر از این پایه، عوامل دیگری هم در تعیین نرخ ارز اثرگذار هستند. یک بحث مهم آربیتراژ یا سفتهبازی در نرخ ارز است که میتواند نرخ ارز را بالا ببرد.
هر اندازه تقاضای سفتهبازی ارز خارجی بالا باشد، ارزش ریال کاهش مییابد. موضوع مهم بعدی بحث سرمایهگذاری است.
در کشوری مانند ایران که تورم در آن بالاست و ریال ثبات ندارد، ممکن است یکسری ارزهای خارجی با ثبات وجود داشته باشند که مردم به خاطر حفظ ارزش پول خود، تقاضای بهره مندی از آنها را داشته باشند.
حال در اینجا تقاضای ارزهای خارجی مثل دلار بالا میرود و عرضه ریال افزایش پیدا میکند. اینجا هم ارزش ریال کاهش پیدا کرده و ارزهای خارجی تقویت میشوند.
در کنار این بازارهای مالی مبادلهای وجود دارند، ارزهای خاصی که ارزش آنها رو به تقویت است، مورد استقبال برخی سرمایهگذاران قرار میگیرد، در اینجا هم نرخ ریال کاهش یافته و قیمت ارزهای دیگر افزایش پیدا میکند.
۳) غیر از این موارد، موضوع عوامل سیاسی و انتظارات هم بسیار مهم هستند.
وقتی که دولتمردان، حکمرانان یا سیاستگذاران کشور به اهداف غیراقتصادی توجه کرده، آنها را به عنوان اولویت مطرح میکنند و اقتصاد تحت تاثیر آنها به تلاطم افتاده و نزول میکند، انتظار فعالان اقتصادی کاهش ارزش ریال و تقویت ارزش ارزهای خارجی است.
در این نقطه بسیاری از افراد تلاش میکنند برای حفظ ارزش دارایی خود، سرمایهگذاری و… ریال خود را داده و ارزهای خارجی دریافت کنند.
اینجا انتظارات تورمی ایجاد شده و ارزش پول ملی را کاهش میدهد. در نقطه مقابل ممکن است انتظارات تومی مثبت هم شکل بگیرد که باعث تقویت ریال در برابر ارزهای خارجی شود.
البته انتظارات تورمی مثبت مدتهاست که در اقتصاد ایران تجربه نشده است. ۴) اینها عوامل اصلی هستند که اگر نگاه کنیم طی ۵۰ سال گذشته باعث افزایش عرضه ریال در بازارهای داخلی و خارجی شده و تقاضای ارزهای خارجی در داخل را هم بالا برده است.
یک عامل مهم دیگر هم در کنار این گزارهها وجود دارد و آن سیاستهای داخلی تورمزا است که آنها هم به تناسب تورمی که ایجاد میکند، قدرت پول ملی را تحت تاثیر قرار داده و ارزش ریال را کاهش داده و ارزش ارزهای خارجی را تقویت میکند. این نوسانات هم تحت تاثیر سیاستگذاریهای داخلی است.
البته قسمت اول که مرتبط با توان تولیدی اقتصاد کشور است، بسیار مهمتر است. هر اندازه توان تولیدی اقتصاد ایران بالاتر برود، حتی اگر افزایش نقدینگی بالا وجود داشته باشد، تورم ایجاد نمیشود.
در شرایطی سیاستهای داخلی انبساطی پولی میتواند ارزش پول ملی را کاهش بدهد که این سیاستهای پولی انبساطی گسترده بوده و تولید ملی هم رشد قابل توجهی نداشته باشند.
با یک بررسی ساده مشخص میشود در اقتصاد ایران اکثریت قریب به اتفاق عواملی که باعث کاهش ارزش پول ملی و تقویت ارزهای خارجی میشود، وجود دارد، بنابراین تعجبی ندارد که با این همه سوءمدیریت، کاستی، تحریم و نابهسامانی، نرخ ارز در ایران رشد چند هزار درصدی را تجربه کند!