تومان نیوز:ناترازی انرژی از گاز و برق شروع شد و به بنزین و آب رسیده، به زودی دیگر فرآورده های انرژی هم به این لیست اضافه میشود؛ در مقابل این ناترازی ها خبرهای مربوط به قراردادهای پشت سر هم قطر و دیگر همسایهها نه تنها فاصله ها را افزایش داده بلکه چشم انداز را هم هر سال دورتر می کند.
به گزارش سرویس نفت و پتروشیمی جهان صنعت نیوز؛ قراردادهایی که کشورهای همسایه ایران برای توسعه میادین نفت و گاز خود میبندند از یک سو و تغییرات ژئوپلیتیکی گاز از سوی دیگر باعث شده نگرانیها درباره برنامههای بلندمدت ایران در حوزه انرژی و جاماندن از تحولات جهانی افزایش یابد.
دیپلماسی انرژی در ایران در سالهای اخیر به دلیل فشار و محدودیتهای ناشی از تحریمها تغییرات قابلتوجهی داشته است. این تغییرات به خصوص از مشارکت و همکاری با کشورهای غربی به سمت چین و روسیه متمرکز شده، این در حالی است که همین دو کشور هم به تعهدات خود چندان پایبند نبودهاند و بیشتر از آنکه کمکی برای صنعت نفت ایران باشند، وقتکشی کردهاند؛ نتیجه اینکه امروز ایران در مقایسه با رقبای منطقهای خود جا مانده است.
این روزها خبرهای مربوط به قراردادهای پشت سر هم قطر اعتراض کارشناسان را در پی داشته است که چرا در توسعه میادین نفت و گاز باید این میزان تاخیر و کندی باشد. برخی کارشناسان مثل هاشم اورعی بر این باور است که در بخش انرژی کشور، چیزی تحت عنوان حکمرانی انرژی نداریم؛ شورای عالی انرژی هم که ۲۰ سال است ایجاد شده، طی این ۲۰ سال تقریبا ۱۰ جلسه داشته و نتوانسته نقش حاکمیتی و اثرگذار در بخش انرژی داشته باشد.
اورعی بر این باور است که در کشورهای پیشرو جهان تا ۳۰ تا ۵۰ سال آینده را در بخش انرژی برنامهریزی کردهاند و این برنامه جامع را در زمانهای مختلف بازنگری و اصلاح با شرایط روز جهان میکنند، اما در ایران هیچ برنامه جامعی در بخش انرژی نداریم و تا زمانی که حکمرانی انرژی براساس اصول علمی تدوین نشود، نمیتوانیم انتظار تحول داشته باشیم.
گفتوگو با سیدهاشم اورعی استاد دانشگاه صنعتی شریف و رییس اتحادیه انجمنهای علمی انرژی ایران را بخوانید.
شما اخیرا طی یک نشست مطبوعاتی گفتید که مشکل ناترازی انرژی در ایران نداشتن برنامه جامع در حوزه انرژی است و مشخصا اشاره کردید که کشورهای پیشرفته برنامههای ۳۰ تا ۵۰ ساله برای حوزه انرژی دارند، به نظر شما چرا با وجود برنامههای پنج ساله این اتفاق در کشور ما نیفتاده است؟
انرژی یک مساله درازمدت است و یک شبه درست یا خراب نمیشود؛ در نتیجه برنامهریزی و حکمرانی، نقش بسیار مهم و اساسی در مسائل مربوط به آن ایفا میکند. مشکلات انرژی که ما امروز با آن دست و پنجه نرم میکنیم، صحبت دیروز و امروز نیست، بلکه یکی دو سه دهه است که دارد اتفاق میافتد و ما خود را به خواب زده بودهایم.همه کشورهای موفق در این زمینه برنامهریزی دارند و سیستم درست را تنظیم کردهاند، ولی ما در حقیقت اصلا در کشور چیزی به عنوان حکمرانی انرژی نداریم. دو وزارتخانه نیرو و نفت مسوول بخش انرژی در کشور داریم، اما این وزارتخانهها حکمرانی انجام نمیدهند و بنگاهداری میکنند. یکی نفت و گاز تولید میکند و به داخل یا خارج میفروشد. آن دیگری برق تولید میکند و میفروشد. اسم اینها حکمرانی و سیاستگذاری نیست. حالا یک قدم آن طرفتر برویم. جای دیگر شورای عالی انرژی است. این شورا ظاهرا طی ۲۰ سال ۱۰ جلسه داشته؛ یعنی دو سال یک بار. این جلسات فقط کمیت را نشان میدهد و از نظر کیفی نتیجه مطلوبی نداشته است.
وزارت نیروی دولت سیزدهم اول کار اعلام کرد که تولید برق را تا پایان دولت سیزدهم به ده هزار مگاوات میرسانیم. بعد از ۲۰ سال کار در انرژی تجدیدپذیر، کل ظرفیت منصوبمان ۱۱۰۰ مگاوات است. دولت بدون توجه به الزامات و اینکه اصلا چه کارهایی میشود انجام داد گفته تا پایان این دولت تولید از طریق انرژیهای تجدیدپذیر را به ۱۰ هزار مگاوات میرساند.
جالب است شورای عالی انرژی در آخرین جلسه خود گفته که اصلا۱۰ هزار مگاوات کم است و بدون اینکه بررسی شود که این عدد و رقمها چگونه قابل اجراست و چه پیششرطهایی لازم است، ۱۰ هزار مگاوات را به ۳۰ هزار مگاوات افزایش داده است؛ یعنی میخواهم بگویم خروجی این شورا چه به لحاظ کمیت و چه کیفیت تصمیمات اینگونه است.
اگر واقعبینانه نگاه کنیم، ما چیزی تحت عنوان حکمرانی انرژی نداریم. همه کشورها برنامههایشان را در قالب برنامههای ۱۰ ساله و ۲۰ ساله تدوین میکنند و نامش را سیاست انرژی میگذارند. کار حکمران انرژی تدوین سیاست انرژی است. همه جا این کار را کردهاند. البته باید در نظر داشت که وقتی اتفاق پیشبینینشدهای میافتد، مثلا حمله روسیه به اوکراین شوک بزرگی در صحنه انرژی جهان ایجاد میکند.
این همان زمانی بود که ما خوشحال نشسته بودیم به این امید که اروپا قرار است یخ بزند، ولی چند ماه بیشتر طول نکشید که شرایط جدید را در سیاست انرژیشان اعمال کردند و تصمیمات لازم را گرفتند. آنها براساس یک برنامه مشخص و همه در یک جهت حرکت کردند، نه اینکه هر کس ساز خود را بزند تا اگر اتفاقاتی اینچنین بیفتد با توجه به شرایط، تغییرات لازم را در برنامه میدهند. سوال من هم این است که کجا برنامه ما این طور است؟ در خراسان رضوی معاون استاندار در شرایط برفی روزهای اخیر اعلام کرده از مهدکودک تا دانشگاه و غیره همه تعطیل است. آخر اینکه نمیشود! یکی نباید جواب بدهد که شما چطور برنامهریزی کردهاید که امروز ناترازی اینچنین تشدید شده است؟ آیا قرار بوده ما به اینجا برسیم؟
به نظر شما این ناترازی بیشتر نتیجه نداشتن برنامه است یا ضعف در تصمیمگیری؟
من بحث دیگری دارم؛ خیلی روی این ماجرا فکر کردم و به چیزهایی رسیدم که اصلا کسی دلش نمیخواهد باور کند. در رابطه با اینکه چرا در حوزه انرژی اینچنین به کوچه بنبست رسیدهایم میگذرم و قضاوت هم نمیکنم. من نمیخواهم بگویم که آنچه باعث این ناترازی شده در اثر جهل بوده است، با وجودی که نمیتوانم این موضوع را قبول کنم ولی این یک سناریو است. این را از نظر خودم خط زدم.
بنابراین سناریوی شماره یک من نفوذ خارجی است. به این دلیل که هر کس در بخش انرژی کار میکند مسوول است که براساس سیاستگذاری کلان کشور عمل کند. اگر کوچکترین حس صداقت، شجاعت، دین و ایمان و وطنپرستی داشته باشد و عامل بیگانه نباشد نمیتواند مسیری را ایجاد کند که امروز ما را به این نقطه رسانده است. هرچه نگاه میکنم میبینم از یک طرف غرب، آمریکا و اسرائیل و همه دشمنان دیگر ما نشستهاند و به ریش ما میخندند و لذت میبرند، چون لازم نیست کاری بکنند و خودمان داریم در مسیر آرزوی آنها حرکت میکنیم. از این طرف هم روسیه را نگاه کنیم که این کشور عملا ما را از بازار انرژی جهان بیرون انداخته و کاری کرده که دیگر نمیتوانیم با او رقابت کنیم. چند روز دیگر هم به دنبال وارد کردن بنزین و گازوییل از روسیه میرویم. اگر این مسیری که ما در حوزه انرژی آمدهایم نتیجه نفوذ خارجیها نیست، پس چیست؟ نمیتوانم باور کنم که یک ایرانی طوری برنامهریزی کند که کار به اینجا بکشد. دلم نمیخواهد اصلا این سناریوها درست باشد.
سناریوی شماره دو که احتمالا محتملترین است و آن، مافیای قاچاق سوخت و انرژی است. آمار ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز نشان میدهد چیزی بین ۱۰ تا ۲۰ میلیون لیتر بنزین قاچاق میشود. اگر این طور باشد با یک حساب سرانگشتی این مقدار در روز هزار تریلی بنزین میشود! مگر میشود!؟ اسم این دیگر قاچاق نیست. قاچاق آن است که بنده و شما در جیبمان کالایی بگذاریم یا کسی چیزی را پنهانی بار یک وانت نیسان کرده و از مرز رد کند. چطور هر روز هزار تریلی بنزین قاچاق میشود؟ حتما این کار سازمانیافته است و نمیتواند اتفاق باشد. اعداد و ارقامش را حساب کنید، رقمی در حدود چهارصد هزار میلیارد تومان میشود.
یعنی شما معتقدید میزان مصرف بنزین در کشور این ارقام نیست و بخشی ازآن قاچاق میشود؟
یک شخصی یک محاسبهای انجام داده بود که من آن را بازگو میکنم. براساس این محاسبه، اگر حجم قاچاق را ۱۰ میلیون لیتر در نظر بگیریم و روزانه بهطور متوسط ۱۱۷-۱۱۶ میلیون لیتر بنزین در کشور مصرف کنیم یک جای کار میلنگد. یک نفر محاسبه کرده و گفته اگر این ارقام درست باشد و این مقدار توزیع شود، در مصرف هم باید به دو پارامتر توجه کرد؛ یکی لاستیک که هر چهار لاستیک بهطور متوسط شصت هزار کیلومتر کار میکند. اگر میزان مصرف لاستیک کشور را ۶۰ هزار کیلومتر محاسبه کنیم، حاصل آن ۳۱۵ میلیارد کیلومتر پیمایش خودرو در کشور است.
از طرف دیگر مصرف روغن موتور است که هر روغن موتوری که در خودرو میریزیم، پنج هزار کیلومتر کار کند که این محاسبه عدد ۳۱۶ میلیارد کیلومتر را نشان میدهد؛ اعداد که پرت نیستند. این محاسبه سرانگشتی بهطور خلاصه میگوید که کل خودروهای کشور در طول سال حدود ۳۱۵ میلیارد کیلومتر حرکت میکنند.
اگر فرض کنیم برای هر ۱۰۰ کیلومتر حداقل ۹ لیتر بنزین مصرف شود، ۷۷ میلیون لیتر مصرف خواهیم داشت. اگر فرض کنیم تقریبا مقدار مصرف بنزین در کشور این میزان است و آن را در کنار ۱۱۷ میلیون لیتر که آمار نشان میدهد، قرار دهیم، ۴۰ میلیون لیتر در روز گم میشود؛ یعنی قاچاق از چیزی بین ۱۰ تا ۴۰ میلیون لیتر در روز در کشور اتفاق میافتد. ۴۰ میلیون لیتر چیزی در حدود هزار همت میشود! این عدد و رقمها نجومی هستند و کسی از پس آنها برنمیآید.
به نظر من دلیل اینکه کسی از بالا بردن قیمت انرژی حمایت نمیکند که قیمتها بالا برود، این است که این چشمه بزرگ و خروشان رانت و قاچاق از بین میرود. دلیل این همه قاچاق این است که آن طرف مرز قیمت بنزین گرانتر است. اگر ما قیمتهایمان را بالا ببریم دیگر شیب آن سمت کم میشود.
پیشبینی شما از ادامه این شرایط چیست؟ فکر میکنید در حوزه انرژی چه سرنوشتی در انتظار ماست؟
شرایط عجیب و غریبی است. در همه دنیا، خودرو ارزان و سوخت گران است، اما در مملکت ما درست برعکس است؛ خودرو گران و سوخت ارزان است، چون اینجا دو صنعت درگیر این فساد شدهاند و این پیوند نامیمون صنعت خودرو و صنعت قاچاق سوخت است. خودروسازها خودروی بیکیفیت با قیمتهای گزاف به مردم میدهند و مردم را هزاران هزار میلیارد تومان در سال میچاپند و از سوی دیگر اعداد قاچاق سوخت را هم که خدمتتان عرض کردم. این روند نمیتواند در ۱۰ یا ۲۰ سال دیگر ادامهدار باشد.
در بهترین سناریو در سال ۱۴۰۸ در تمام حاملهای انرژی دچار مشکل میشویم؛ یعنی نفت، گاز، برق، بنزین و نه حتی گازوییل نخواهیم داشت. امسال ۵/۵ میلیارد لیتر بنزین و گازوییل به ارزش ۴ میلیارد دلار وارد کردیم. مقام رهبری به درستی از این شرایط ایراد گرفتند که چه وضعی است، کشوری که دومین ذخایر گاز جهان و چهارمین ذخایر نفت جهان را داشته باشد و ۹درصد ذخایر نفت جهان و ۱۷درصد گاز جهان را دارد و دارای یک درصد جمعیت جهان باشد، به خاطر بنزین و گازوییل لنگ مانده است. این اوج بیکفایتی است.
من باز هم تاکید میکنم که سناریوی جهل نمیتواند درست باشد. اگر آن دو سناریو را بگیریم که یکی نفوذ خارجی و دیگری مافیای قاچاق است، بیشتر ما را به نتیجه میرساند. اگر هم ترکیبی از هر دو باشد، برای اینکه بتوانند چنین شرایطی را ایجاد کنند، ابزارش استفاده از مدیران ناکارآمد است تا بتوانند به این چپاول ادامه دهند و امروز از این شرایط نهایت استفاده را میکنند.