تومان نیوز:جامعه ایرانی، شیوهای رایج در پیشبینی آینده دارد که اغلب منجر به ورشکستگی میشود. چون این شیوههای پیشبینی رایج است، تصور عمومی آن است که جایز هم هست.
پیشبینی آینده اما باید مبتنی بر موازنه ریسک باشد.
معتقدم متد بسیاری از تحلیلها و تحلیلگران در ایران اشتباه است. در سال آینده پیشبینی میشود ریسک مقیاس یک درصد افزایش مییابد.
ریسک مقیاس یعنی اینکه فروش واحدهای اقتصادی کمتر از آن است که سود ناشی از فروش هزینههای آنان را پوشش بدهد.
اما چگونه باید آینده را تحلیل کرد؟ میتوانیم از دید یک کارمند به اقتصاد کشور نگاه کنیم. اما به کمک دید کارمندی نمیتوان آینده اقتصاد را پیشبینی کرد.
میتوان از دید عدالت اجتماعی به اقتصاد نگاه کرد و البته باید از این دید به اقتصاد نگاه کرد، اما با نگاه عدالت اجتماعی هم نمیتوان اقتصاد آینده را پیشبینی کرد.
میتوان با دید فلسفی به اقتصاد نگاه کرد و مدام گفت کدام گزاره خوب است و کدام گزاره خوب نیست؛ اما از دید فلسفی هم نمیتوان آینده اقتصاد را پیشبینی کرد.
اگر قرار است آینده اقتصاد پیشبینی شود این روند باید مبتنی بر موازنه ریسک باشد.
چرا جامعه گرایش ندارد بر اساس موازنه ریسک آینده ر ا پیشبینی کند، چون معمولا مردم تحلیلهایی را میپسندند که برایشان خوشایند باشد.
تحلیلهایی را میپسندند که به آنها نگوید عامل شکست آنها بیلیاقتیشان بوده است!
این نوع تحلیلها برای عموم مردم جذاب است اما این نوع پیشبینیها عملا منجر به رشد نمیشود و افرادی بدون روحیه را میسازد. افرادی را میسازد که امید به سرمایهگذاری را از دست دادهاند.
از دست دادن این امید، پیامدهای بسیاری در اقتصاد دارد. فرد همین که امیدش به سرمایهگذاری را از دست بدهد، سعی میکند دارایی خود را به طلا و ارز بدل کرده و از کشور برود.
برای تحلیل آینده اول باید دید چرا ایرانیان تا سال ۹۶ ثروتمند شدند؟ ۹۰ درصد ثروتمند شدن ایرانیان تا سال ۹۶ به یک دلیل است؛ چون نرخ دلار در هر کشوری باید معادل تورم (کشور یاد شده) با امریکا افزایش پیدا کند.
(در ایران این معادلسازی صورت نگرفته و نرخ ارز سرکوب شده است). این معادلسازی ممکن است به تعویق بیفتد اما نهایتا باید رخ بدهد.
یعنی اگر در سالی در ایران تورم ۳۰ درصد باشد، بعد تورم در امریکا ۲ درصد باشد، نرخ دلار باید در ایران ۲۸ درصد گران شود.
تا سال ۹۶ این اتفاق در ایران نیفتاد. بنابراین ایرانیان بسیار ثروتمند شدند. چرا؟
چون ایرانیان تا دلار به دست میآوردند، به دلیل رقم پایین دلار، رقم قابل توجهی میشد. در آن دوران نرخ دلار نباید با اعداد و رقمهایی چون ۹۰۰ تومان یا ۳ هزار و ۵۰۰ تومان به فروش میرسید.
یک پیتزا فروش در سال ۹۶ پیش من آمد و گفت فرزندش در لندن درس میخواند، هزینه فرزندش را به دلار میدهد، یک خانه در لندن برای پسرش خریده و در ایران هم خانوادهاش ریخت و پاش میکردند!
این روند به دلیل ارزان بودن نرخ دلار تا سال ۹۶ رخ داده بود. این وضعیت بعد از سال ۹۶ جمع و تمام شد.
معتقدم اقتصاد ایران را میتوان به دو دوره قبل از اسفند ۱۴۰۱ و بعد از اسفند ۱۴۰۱ تقسیم کرد.
در این موعد اتفاقی که رخ میدهد آن است که نرخ دلار در این تاریخ معادل اختلاف تورم در ایران و امریکا اصلاح میشود.
اما سال پایه این اصلاح چه تاریخی است؟ مهمترین شخصیت بانک مرکزی میگفت باید سال ۱۳۸۱ خورشیدی باشد که به نظر من اشتباه است و سال پایه باید سال ۱۳۳۵ باشد.
یعنی اختلاف تورم ایران و امریکا را نه مانند سال ۱۳۸۱، بلکه نسبت به سال ۱۳۳۵ باید محاسبه کرد.
یعنی هر اندازه در دوره شاه اختلاف تورم ایران و امریکا بود و شاه اجازه نداد، نرخ دلار خودش را نشان بدهد در آینده باید نمایان میشد که شد.
این روند معیوب در سال ۱۴۰۱ اصلاح شد. از اسفند ۱۴۰۱ که نقطه عطف است تا امروز چه اتفاقی رخ داده است؟
من پیشبینی میکنم اقتصاد با همین دست فرمان پیش میرود. اما در این بازه زمانی در اقتصاد چه اتفاقی رخ داده است؟
بانکها
در سال ۱۴۰۲ حدود ۳۶ درصد تورم نسبت به اسفند ۱۴۰۱ وجود داشته، اما مانده وامهای بانکی ۲۸ درصد افزوده شدهاند!
معنای این روند این است که بانکها ۱۲ درصد کوچکتر شدهاند. (ماهی یک درصد)
دلار
نرخ دلار نسبت به اسفند سال قبل، رشد یک ساله ۲۱ درصدی داشته، اما تورم ۳۶ درصد بوده است. یعنی دارندگان دلار خانگی، ۱۵ درصد ضرر کردهاند.
به عبارت روشنتر، دارندگان دلار خانگی ماهی ۱,۲ درصد ضرر کردهاند.
به طرز عجیبی اتفاقی رخ داده و آن اینکه نرخ دلار همانگونه عمل کرده که وضعیت بانکها و دارندگان دلار خانگی همان اندازه اشتباه کردهاند که بانکها اشتباه کردهاند.
معاملات خرد
شبکه شتاب کل معاملات کشور را به صورت خرد نمایان میکند. آمارهای رسمی حاکی است خریدهای خرد کشور نسبت به یک سال قبل، ۱,۱ درصد کم شده است.
اتفاق عجیبی در حال وقوع است. این سه گزاره همگی با هم هماهنگ هستند.
یعنی معاملات خرد مردم همان قدر کم شده که بانکها کوچک شدهاند و بانکها همان اندازه کوچک شدهاند که دارندگان دلار خانگی از اقتصاد جا ماندهاند!
تئوریسینهایی که دعوت میکردند مردم دلار بخرند تا از اقتصاد جا نمانند باید پاسخ بدهند.
مسکن
وضع کسانی اسفند سال قبل مسکن خریدهاند، چگونه است؟ آمار رسمی بانک مرکزی از معاملات مسکن حاکی است که تورم ۳۶ درصد بوده و نرخ مسکن ۱۴ درصد رشد کرده است.
یعنی فردی که اسفند ۱۴۰۱ آپارتمانی خریده نسبت به ۳۶ درصد تورم ۲۲ درصد ضرر کرده است.
مسکن سالی ۲ درصد از تورم جا مانده است. مجموعه این گزارهها نشان میدهد، وضعیت جدیدی بر اقتصاد ایران حاکم شده که با رویکردهای سوداگرانه دیگر نمیتوان در آن ارزش افزوده خلق کرد.