تومان نیوز: رمزارزها که زمانی نماد آرمانگرایی دیجیتال بودند، امروز به دارایی محبوب حلقههای قدرت و فساد سیاسی در آمریکا تبدیل شدهاند؛ وضعیتی که آینده این صنعت را با تهدیدهایی جدی مواجه کرده است.
اکونومیست در شماره این هفته خود با نگاهی انتقادی، روند دگرگونی رمزارزها از ابزار آزادی مالی به ابزاری برای منافع شخصی سیاستمداران آمریکایی را بررسی کرد. در حالی که در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه، رمزارزها چارچوبی شفاف و کاربردی یافتهاند، در آمریکا با نفوذ بیسابقه به سیاست، سرمایهگذاریهای تریلیعوندلاری و لابیگری شدید، به نماد جدیدی از «لجنزار قدرت» بدل شدهاند. هرچند فناوری پشت این صنعت به بلوغ نزدیک شده و فرصتهایی جدی در پرداختهای دیجیتال خلق کرده است، اما نبود قانونگذاری مؤثر، تعارض منافع و وابستگی سیاسی میتواند این فرصتها را به تهدید تبدیل کند. اگر رمزارز از منافع حزبی فاصله نگیرد، ممکن است آینده آن نیز همانند شهرت سیاستزدهاش فرو بریزد.
رمزارز؛ دارایی نهایی لجنزار
وقتی دولت قطر یک فروند هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ را بهعنوان جایگزینی برای هواپیمای ریاستجمهوری به دونالد ترامپ پیشنهاد داد، او پاسخ داد: چرا که نه؟ فقط یک احمق ممکن است پول مفت را رد کند. هیچ ریاستجمهوری مدرنی به این سرعت و در این وسعت، تضاد منافع ایجاد نکرده است. با این حال، بدترین شکل منافع شخصی در سیاست آمریکا نه در باند فرودگاهها، بلکه در بلاکچینها رخ میدهد؛ جایی که خانه تریلیونها دلار رمزارز است.
در شش ماه گذشته، رمزارز نقش تازهای در مرکز زندگی عمومی آمریکا پیدا کرده است. چندین عضو کابینه سرمایهگذاریهای هنگفتی در داراییهای دیجیتال دارند. طرفداران رمزارز اداره نهادهای نظارتی را به دست گرفتهاند. بزرگترین شرکتهای این صنعت، از جمله صرافیها و ناشران توکنها، حالا از بزرگترین حامیان مالی کارزارهای انتخاباتی هستند و صدها میلیون دلار برای حمایت از قانونگذاران طرفدار خود و حذف مخالفانشان هزینه میکنند. پسران رئیسجمهور پروژههای رمزارزی خود را در سراسر جهان تبلیغ میکنند. سرمایهگذاران اصلی میمکوین ترامپ میتوانند با رئیسجمهور شام بخورند. داراییهای خانواده اول حالا میلیاردها دلار ارزش دارد، و ممکن است رمزارز اکنون به بزرگترین منبع ثروت آنها تبدیل شده باشد.
تضاد رمزارزی
این موضوع از جهاتی تناقضآمیز است، چرا که رمزارزها ریشههایی متفاوت داشتند. زمانی که بیتکوین در سال ۲۰۰۹ راهاندازی شد، یک جنبش آرمانگرایانه و ضداقتدارگرایانه از آن استقبال کرد. نخستین استفادهکنندگان رمزارز اهداف بلندی داشتند؛ آنها میخواستند نظام مالی را متحول کنند و از افراد در برابر مصادره و تورم محافظت کنند. هدف آنها واگذاری قدرت به سرمایهگذاران خرد بود، تا از زیر سلطه نهادهای مالی عظیم بیرون بیایند. رمزارزها برای آنها تنها یک دارایی نبودند؛ بلکه نوعی رهایی از طریق فناوری محسوب میشدند.
اکنون دیگر خبری از آن آرمانها نیست. رمزارزها نه تنها زمینهساز کلاهبرداری، پولشویی و دیگر انواع جرایم مالی در ابعاد وسیع شدهاند، بلکه روابطی فاسد و عمیق با قوه مجریه آمریکا پیدا کردهاند که از روابط والاستریت یا هر صنعت دیگری هم فراتر رفته است. رمزارز اکنون به نهایت دارایی «لجنزار» بدل شده است.
تفاوت نگاه آمریکا با سایر کشورها
در مقابل، آنچه در خارج از آمریکا رخ میدهد بسیار متفاوت است. حوزههایی مانند اتحادیه اروپا، ژاپن، سنگاپور، سوئیس و امارات متحده عربی موفق شدهاند در سالهای اخیر برای داراییهای دیجیتال چهارچوبهای نظارتی روشنی تعریف کنند. این کشورها چنین کاری را بدون گرفتار شدن در تضاد منافع گسترده انجام دادهاند. در برخی کشورهای در حال توسعه، جایی که مصادره داراییها توسط دولتها رایج است، نرخ تورم بالاست و کاهش ارزش پول ملی یک تهدید واقعی است، رمزارز هنوز نقشی شبیه به آنچه آرمانگرایان اولیه تصور میکردند ایفا میکند.
همزمان، فناوری زیربنایی داراییهای دیجیتال نیز به بلوغ نزدیک میشود. هنوز هم بخش بزرگی از فعالیتهای رمزارزی بر پایه سفتهبازی است، اما صنعت رمزارز بهتدریج از سوی شرکتهای مالی و فناوری اصلی جدی گرفته میشود. حجم داراییهای واقعی مثل اعتبار خصوصی، اوراق قرضه خزانهداری آمریکا و کالاها که به شکل دیجیتال «توکنیزه» شده و روی بلاکچین قابل معامله شدهاند، طی ۱۸ ماه گذشته تقریباً سه برابر شده است. نهادهای مالی سنتی مانند بلکراک و فرانکلین تمپلتون حالا جزو ناشران اصلی صندوقهای بازار پول دیجیتال هستند. شرکتهای رمزارزی نیز وارد این حوزه شدهاند و توکنهایی ارائه کردهاند که به داراییهایی مثل طلا وابستهاند.
پتانسیل در صنعت پرداختها
شاید امیدوارکنندهترین کاربرد رمزارزها در شرکتهای پرداختی باشد. برخی از این شرکتها به استیبلکوینها (توکنهای دیجیتال پشتیبانیشده با داراییهای سنتی) روی آوردهاند. فقط در ماه گذشته، مسترکارت اعلام کرد که به مشتریان و فروشندگان اجازه میدهد پرداختها و تسویهحسابها را با استفاده از استیبلکوین انجام دهند. شرکت فینتک Stripe نیز حسابهای مالی استیبلکوینی را در ۱۰۱ کشور راهاندازی کرده و امسال پلتفرم Bridge را خریداری کرده است. سه سال پس از کنار گذاشتن پروژه Diem، شرکت متا نیز ممکن است دوباره وارد این عرصه شود.
فرصتی که ممکن است از بین برود
این فرصت در خطر نابودی است. طرفداران رمزارز ادعا میکنند که وقتی جو بایدن رئیسجمهور بود، چارهای جز «مبارزه ناعادلانه» نداشتند. در دوران ریاست گری گنسلر بر کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا، این نهاد موضعی منفی نسبت به صنعت رمزارز داشت و بسیاری از شرکتهای برجسته را درگیر پروندههای قضایی و پیگرد قانونی کرد. بانکها نیز از ارائه خدمات به شرکتهای رمزارزی، بهویژه آنهایی که با استیبلکوینها سروکار داشتند، دوری کردند. از این منظر، صنعت رمزارز تا حدی حق دارد گلایه کند؛ زیرا روشنسازی وضعیت حقوقی رمزارزها از طریق دادگاهها، و نه از مسیر کنگره، کارآمد و عادلانه نبود. اکنون که رویکرد نظارتی تغییر کرده، بسیاری از این پروندهها متوقف شدهاند.
صنعت رمزارز باید از خودش نجات پیدا کند
در آمریکا، صنعت رمزارز نیاز به نجات از خودش دارد. هنوز به مقرراتی جدید نیاز است تا اطمینان حاصل شود که این صنعت، ریسکهایی را وارد نظام مالی نکند. اگر سیاستمداران به خاطر قدرت انتخاباتی این صنعت از تنظیم قوانین مؤثر خودداری کنند، عواقب بلندمدت آن بسیار زیانبار خواهد بود. این خطر صرفاً نظری نیست؛ چرا که سه بانک بزرگ آمریکا که در سال ۲۰۲۳ سقوط کردند—سیلورگیت، سیگنچر و سیلیکون ولی بانک—در معرض خطر ناشی از سپردههای ناپایدار شرکتهای رمزارزی بودند. استیبلکوینها میتوانند در معرض هجوم بانکی قرار گیرند و باید همچون بانکها تحت نظارت باشند.
در صورت عدم اصلاح، رهبران این صنعت احتمالاً از توافقهایی که در واشنگتن بستهاند پشیمان خواهند شد. صنعت رمزارز نسبت به تعارض منافع آشکاری که سرمایهگذاریهای خانواده ترامپ در آن ایجاد کردهاند سکوت کرده است. قانونگذاری برای شفافسازی وضعیت حقوقی این صنعت و داراییهایش ضروری است، تا امنیت و ثباتی که شرکتهای مسئولپذیر مدتهاست خواهان آن هستند فراهم شود. اما درآمیختگی منافع تجاری رئیسجمهور با امور حکومتی، رسیدن به چنین هدفی را سختتر کرده است. یکی از لوایح رمزارز در مجلس سنا در ۸ مه به دلیل عدم حمایت تعداد زیادی از سناتورهای دموکرات و سه سناتور جمهوریخواه، در رأیگیری رویهای شکست خورد.
هیچ صنعتی که با یک حزب سیاسی خاص گره بخورد، از نوسانات افکار عمومی آمریکا در امان نیست. با معرفی ترامپ بهعنوان منجی، و تبدیل شدن به دارایی محبوب «لجنزار»، صنعت رمزارز عملاً جانب یکی از طرفین را گرفته است. رمزارز اکنون نقشی جدید در میز سیاستگذاری دارد، اما شهرت و آینده آن به فراز و نشیبهای حامی سیاسیاش گره خورده است. رمزارز برای ترامپها سودآور بوده، اما در نهایت منافع این معامله تنها در یک مسیر جریان خواهد یافت.